1393 / 8 / 16، 05:34 عصر
سلام به دوستان خوبم
دومین جلسه ی بریل علی هم گذشت . معلم علی ، معلم خوبی هست او جوان و پر انرژی هست و با علی خیلی خوب برخورد می کنه و به خوبی وارد دنیای کودکانه ی اون میشه
از خصوصیات مثبت دیگه ی معلمش این هست که خیلی با ایمان هست ایمان که میگم واقعا با ایمان و معتقد هست ، چیزی که در اجتماع امروز ما مثلا زیاده اما از نظر من خیلی کمه!ایمانی داره که من بهش احترام میزارم
اون در عین حال که مشکل علی رو میدونه اما معتقد هست که همه چیز دست خداست و نباید نگران چیزی باشیم ، بعدش هم این قدر از توانمندیهای افراد نابینا برام حرف میزنه که من وقتی باهاش هستم احساس سبکی و راحتی می کنم ، یه جورایی هم به من ارامش میده وهم به همسرم
همسرم هم از نحوه ی برخورد این اقا با علی خوشش میاد
معلم علی از شیطنتهای دانش اموزان نابیناش برام میگه و این که بعد از این که این بچه ها بریل رو خوب یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن اونا برای خودشون کد میسازن و سر امتحان تقلب می کنن این برام خیلی جالب بود و این که چون در خط بریل باید از ذهنت استفاده کنی از نظر ذهنی بسیار رشد می کنن و یاد گیری خط بریل علاوه براین که دنیای جدید برای نابینایان میسازه باعث افزایش هوش و ذکاوتشون میشه
جلسه ی اول که فقط جلسه ی اشنایی پسرم با ایشون بود و در جلسه ی دوم کار با دستگاه پرکینز رو علی یاد گرفت و چند تا حرف بریل رو نوشت . الان اون میتونه یکی دو تا جمله ی کوتاه بنویسه !
دوستان دستگاه پرکینز و یا خانم پرکینز یه دهن گشاد داره و پشت سرش شش اهرم کوچک داره که به دندونهاش وصل میشه و باید یه کاغذ روتو دهن این خانم بزاری و اونوقت اهرمهای پشت سرشو فشار بدی با فشار هر اهرم، ما مشخص می کنیم که کدوم دندون خانم پرکینز باید روی کاغذ رو سوراخ کنه در واقع بعداز اتمام کار ، خانم پرکینز یه برگه بهت پس میده که همش سوراخ سوراخه و این سوراخها در کنار هم معنی میدن
علی با دستهای تپلش خیلی سریع کار میکنه و جالب هست که زود مطلب رو میگیره من در یاد گیری نسبت به اون بسیار کند هستم !
معلمش معتقد هست اصلابهش فشار نیارم تا با عشق و علاقه بریل رو یاد بگیره وزمان اصلا مهم نیست و در نهایت هم براش یه قورباغه با مقوا درست کرد که علی خیلی دوستش داره !
میدونید یه روز مامان نازنین به من گفت من ارپی رو دوست دارم البته ایشون خیلی خانم هستن و من مثل ایشون نیستم اما اعتراف می کنم ارپی در کنار زشتیهاش یه دنیای زیبا هم برام ساخت
من هرگز فکر نمیکردم یه روز درفش و دستگاه پرکینز و ...........تو زندگیم جا داشته باشه اما حالا می فهمم که در زندگی هر گونه اتفاقی ممکن هست بیفته!
الان پذیرش من نسبت به خیلی چیزها بیشتر شده !
دومین جلسه ی بریل علی هم گذشت . معلم علی ، معلم خوبی هست او جوان و پر انرژی هست و با علی خیلی خوب برخورد می کنه و به خوبی وارد دنیای کودکانه ی اون میشه
از خصوصیات مثبت دیگه ی معلمش این هست که خیلی با ایمان هست ایمان که میگم واقعا با ایمان و معتقد هست ، چیزی که در اجتماع امروز ما مثلا زیاده اما از نظر من خیلی کمه!ایمانی داره که من بهش احترام میزارم
اون در عین حال که مشکل علی رو میدونه اما معتقد هست که همه چیز دست خداست و نباید نگران چیزی باشیم ، بعدش هم این قدر از توانمندیهای افراد نابینا برام حرف میزنه که من وقتی باهاش هستم احساس سبکی و راحتی می کنم ، یه جورایی هم به من ارامش میده وهم به همسرم
همسرم هم از نحوه ی برخورد این اقا با علی خوشش میاد
معلم علی از شیطنتهای دانش اموزان نابیناش برام میگه و این که بعد از این که این بچه ها بریل رو خوب یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن اونا برای خودشون کد میسازن و سر امتحان تقلب می کنن این برام خیلی جالب بود و این که چون در خط بریل باید از ذهنت استفاده کنی از نظر ذهنی بسیار رشد می کنن و یاد گیری خط بریل علاوه براین که دنیای جدید برای نابینایان میسازه باعث افزایش هوش و ذکاوتشون میشه
جلسه ی اول که فقط جلسه ی اشنایی پسرم با ایشون بود و در جلسه ی دوم کار با دستگاه پرکینز رو علی یاد گرفت و چند تا حرف بریل رو نوشت . الان اون میتونه یکی دو تا جمله ی کوتاه بنویسه !
دوستان دستگاه پرکینز و یا خانم پرکینز یه دهن گشاد داره و پشت سرش شش اهرم کوچک داره که به دندونهاش وصل میشه و باید یه کاغذ روتو دهن این خانم بزاری و اونوقت اهرمهای پشت سرشو فشار بدی با فشار هر اهرم، ما مشخص می کنیم که کدوم دندون خانم پرکینز باید روی کاغذ رو سوراخ کنه در واقع بعداز اتمام کار ، خانم پرکینز یه برگه بهت پس میده که همش سوراخ سوراخه و این سوراخها در کنار هم معنی میدن
علی با دستهای تپلش خیلی سریع کار میکنه و جالب هست که زود مطلب رو میگیره من در یاد گیری نسبت به اون بسیار کند هستم !
معلمش معتقد هست اصلابهش فشار نیارم تا با عشق و علاقه بریل رو یاد بگیره وزمان اصلا مهم نیست و در نهایت هم براش یه قورباغه با مقوا درست کرد که علی خیلی دوستش داره !
میدونید یه روز مامان نازنین به من گفت من ارپی رو دوست دارم البته ایشون خیلی خانم هستن و من مثل ایشون نیستم اما اعتراف می کنم ارپی در کنار زشتیهاش یه دنیای زیبا هم برام ساخت
من هرگز فکر نمیکردم یه روز درفش و دستگاه پرکینز و ...........تو زندگیم جا داشته باشه اما حالا می فهمم که در زندگی هر گونه اتفاقی ممکن هست بیفته!
الان پذیرش من نسبت به خیلی چیزها بیشتر شده !