مباحث وموضوعات مذهبی واجتماعی و...
|
1393 / 8 / 17، 10:36 عصر,
|
|||
|
|||
درباره جورج جرداق نویسنده مسیحی"عاشق امام علی (ع) " جورج جرداق ...عاشق امام در آغوش یاران امام- دکتر عباس خامه یار* جرج جرداق ادیب ، نویسنده ، شاعر ، نمایشنامه نویسِ توانا و سرشناس مسیحی لبنانی غروب عاشورا در سن 83 در بیروت جان به جان آفرین تسلیم کرد. ایرانیان و قاطبه ی شیعیان جهان و دیگر مسلمانان و مسیحیان عالم ، او را از دیر باز می شناسند. به حق که شایسته لقب 'عاشق امام علی (ع)' بود. کتاب 5 جلدی 'امام علی (ع) صدای عدالت انسانی' اثر ماندگار و جاودانه ی علمی و ادبی او بود که نیم قرن پیش به زیور طبع آراسته شد و تاکنون بیش از 2 میلیون نسخه آن در سراسر جهان به فروش رفته است. ' علی و حقوق بشر' ، ' میان علی و انقلاب فرانسه' ، 'علی و سقراط' ، ' علی و زمانه او' ، ' علی و قومیت عرب' و بالاخره ضمیمه ی بزرگ این مجموعه با نام ' شگفتی های نهج البلاغه' عناوین 5 جلد کتاب بی نظیر و بی بدیل او پیرامون شخصیت فراانسانی و والای مولا الموحدین وسید المتقین حضرت علی بن ابیطالب(ع) بود. در نیمه دهه نود قرن گذشته در راستای مسئولیت فرهنگی بنده در لبنان با او مراوده و رفت و آمد داشتم.همواره دغدغه کتاب و کتابخانه شخصی اش را داشت. او که به تنهایی زندگی می کرد کتاب ، یگانه انیس و مونسش بود و کتاب سراسر گوشه و کنار خانه و محل کار و زندگیش را اشغال کرده بود و به سختی میشد جایی برای نشستن در منزلش پیدا کرد. ابتدا می بایست کتاب ها را جابجا کرد تا اندک جایی دست و پا کرد و با این اندیشمند بزرگ به گفتگو نشست. در سالهای میانی دهه 90 قرن گذشته او را متقاعد کردیم تا سفری به ایران داشته باشد و با ایرانیان که سال های سال او را می شناختند به گفتگو بنشیند . این پیشنهاد را به سختی پذیرفت . چرا که تا آن زمان هرگز سوار هواپیما نشده بود و از مسافرت با هواپیما واهمه داشت. به همین دلیل سفر زمینی پیشنهادی ما را برگزید و با طی کردن راه طولانی لبنان تا ایران و عبور از شهرهای بیروت ، حلب و چندین شهر ترکیه وارد ایران شد تا در جمع محبانش در شهر قم حضور یابد.. آن سفر به شدت او را به وجد آورد و از اینکه اینقدر مرید !! داشت شگفت زده شده بود.. با خاطراتی بسیار زیبا و وصف ناپذیر و پس از روزها دیدار و گفتگو با علما و اندیشمندان قم ، همان مسیر طولانی وپر مخاطره را طی نمود و به بیروت بازگشت.. در این سفر با مشکل دیگری هم دست به گریبان بود ، او هیچگاه به غذای دلخواه ما ایرانیان یعنی چلوکباب لب نزد!!. او گیاهخوار بود و همواره این پرسش را مطرح می کرد که حیوانات چه گناهی مرتکب شده اند که بایستی برای ما انسانها ذبح و قربانی شوند...!!. این نگاه ناشی از احساس لطیف وعاطفه ی انسانی او بود . وی به هیچ وجه حاضر به خوردن گوشت حیوان نبود. یک بار دیگر در سال 1378 به دعوت آقای البابطین ادیب کویتی و رئیس مؤسسه آفرینش های ادبی البابطین به منظور شرکت در همایش بزرگ وبین المللی شعر سعدی به ایران آمد و ستاره این همایش بود..بنده هم توفیق همراهی ومصاحبت اورا در تهران وشیراز داشتم . نخستین بار بود که بر آرامگاه سعدی وحافظ حاضر می شد وسخت شیفته آنان بود . بازهم در طول سفر ،دغدغه کتابخانه شخصی اش را داشت ..!! شنیدم تا واپسین لحظات زندگیش هم، همین دغدغه به همراهش بود. مؤسسه آفرینش های ادبی البابطین یک ماه قبل وی را برنده جایزه 50 هزار دلاری نوآفرینی و ابداع در شعر و ادبیات معرفی کرد ولی پزشکان اورا از سفر بازداشتند. آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ای و درخواب شدند خدایش رحمتش کناد!
علی یارتون
|
|||
11 کاربر به خاطر ارسال این پست از محمد حسین تشکر کردهاند: ملیحه, مرضیه, مرتضی, محمد81, ماهان, فرید, فاطمه, سوزان, خدیجه, بهزاد, ابابصیر |
1393 / 8 / 18، 03:47 صبح,
|
|||
|
|||
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبرميگذارند.
شخصى نزدامام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟ امام صادق(ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟ یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن.زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد. |
|||
10 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, محمد81, محمد حسین, ماهان, فاطمه, غلامرضا1, سوزان, بهزاد, ابابصیر |
1393 / 8 / 19، 02:36 عصر,
|
|||
|
|||
خداوند قبل از آفرينش جهان، به چه كاري مشغول بوده است؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) در رابطه با اين سؤال، ذكر چند مطلب بايسته است: يكم. بايد ديد «قبل» در اين پرسش، به چه معنا است؟ ظاهراً بايد «قبل زمانى» باشد؛ زيرا اگر چه تقدم و تأخر در فلسفه، اقسام مختلفى دارد، اما احتمالاً منظور پرسشگر قبل زمانى است. در اين صورت معناى سؤال اين مىشود كه خداوند تعالى در زمانى كه جهان را خلق نكرده بود، به چه كارى مشغول بوده است؟ اما اين سؤال در درون خود، دچار تناقض و اشكال است؛ زيرا زمان عبارت از كميتى است كه به واسطه حركت بر جسم عارض مىشود و از اين رو فقط از اشياى متحرك و جسمانى انتزاع مىشود. با اين تحليل روشن مىشود كه زمان، به گونهاى وابسته به حركت و جسم است و اگر جسم و حركت نباشد، زمان معنا ندارد بدايةالحكمه، ص 138 و 139.. نتيجه اين انگاره آن است كه در عالم مجردات، زمان نيست و زمان مختص جهان مادى است. بنابراين ابتدا جهان مادى خلق و سپس از حركت ماده، زمان انتزاع مىشود. با اين بيان روشن مىشود كه اصل پرسش اشتباه است، زيرا در ساحت قدس الهى اصلاً زمان و حركت و تغيير و تحول معنا ندارد تا قبل و بعدى تصور شود و اين مفاهيم براى ما كه در جهان گذران زندگى مىكنيم و بر زندگى مادى ما تقدم و تأخر زمانى حاكم است، معنا دارد. پس گزاره «قبل از آفرينش جهان»، به معناى زمانى آن صحيح نيست؛ ليكن مىتوان گفت كه خداوند در مرتبه - نه زمان پيش از آفرينش ماده و جهان مادى، مجرّدات را آفريده است. سپس نوبت به جهان ماده رسيده است؛ زيرا خداوند متعال فياض علىالاطلاق است و فيض او دائمى است و هرگز قطع نمىشود. بنابراين در هيچ وضعيتى نبوده كه خلقى و فيضى در كار نباشد. قرآن مجيد مىفرمايد: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»؛ الرحمن (55)، آيه 29.؛ «هر آن كه در آسمانها و زمين است، از او تقاضا دارد، و او در هر روز در كارى نو مشغول است». اين آيه از دو بخش تشكيل شده است: 1. تمام موجودات به او نياز دارند؛ يعنى، تمام موجودات در هستى و شئون ذاتى و غيرذاتى خود بدو محتاجاند. به زبان فلسفى تمام موجودات حادث ذاتىاند و در پيدايش و بقاى خود، به علت خود يعنى ذات بىنياز حق نياز دارند. 2. ذيل آيه است كه «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»؛ الرحمن (55)، آيه 29.؛ «هر روز خدا در كار جديدى است». اگر منظور از «يوم» زمان باشد، تفسير آيه اين است كه خداوند تعالى هر زمانى، در آفرينش جديدى است و هر زمانى طرحى نو در مىاندازد تفسير نمونه، ج 23، ص 134 و 135.. به نظر مىرسد منظور از «يوم»، امرى بالاتر از زمان است كه به علت ضيق تعبير از آن به «يوم» تعبير شده است. توضيح اينكه هر حادثهاى اگر زمانى باشد دو چهره دارد: زمانى و زمانهاى. آنچه مربوط به زمان است، جزء تاريخ است و آنچه مربوط به زمانه است، در تاريخ و بند زمان نمىگنجد و چون ثابت است فراتر از زمان و مكان مىرود؛ چنان كه واقعه عاشورا يك بعد زمانى دارد و يك بعد زمانهاى و ملكوتى كه فراتر از زمان و مكان است عرفان و حماسه، آيةاللَّه جوادى آملى، ص 46 - 49.. با اين تفسير احتمال دارد كه منظور از «يوم» زمانه باشد؛ زيرا پديده مادى در عين حالى كه در زمان و مكان واقع شده، چهره ملكوتيش فراتر از زمان است و در زمان و مكان نمىگنجد. بالاتر از آن، موجود مجرد و آن هم مجرد علىالاطلاق است كه هيچ جهت امكان و نقصى در او نيست و هيچ چهره زمانى ندارد و در ظرف زمان نمىگنجد. او با هر زمانى هست، اما در زمان و زمانمند نيست و با هر مكانى هست، اما در مكان نمىگنجد و مكانمند نيست الميزان، ج 19، ص 611.. بنابراين معناى آيه اين مىشود كه خداوند متعال، در هر زمانهاى در كارى جديد است و امرى جديد مىآفريند كه هرگز نبوده است و كارهاى او تكرارى نيست؛ بلكه ابتكارى و بدون الگوى پيشين است در تفسير آيه مراجعه كنيد به: 1. تفسير نمونه، ج 23، ص 137 و 138 و 140 و 141. 2. تفسير الميزان، متن عربى، ج:19 ص:115 و117 3. تفسير الميزان، ترجمه فارسى ج:19 ص:170 171 و |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, ماهان, فرید, فاطمه, سوزان, بهزاد |
1393 / 8 / 22، 12:14 صبح,
|
|||
|
|||
راهنماي سفر پياده كربلا در راه امام حسين (عليه السلام):
ميليونها نفر به قصد زيارت قبر امام حسين (عليه السلام) با پاي پياده به سمت كربلا حركت ميكنند! اگه شما هم علاقه مند هستيد كه به اين سفر ملحق شويد اين راهنما را بخوانيد تا بدانيد كه چگونه ميتوانيد اين سفر پياده از نجف تا كربلا را طي كنيد. اطلاعات ضروري ميزان مسافت: ۸۰ كيلومتر تعداد ستونها: ۱۴۵۲ ستون فاصله بين هر ستون: ۵۰ متر (۲۰ستون =۱ كيلومتر) زمان لازم براي پياده روي كل مسير: ۲۰ تا ۲۵ ساعت (متوسط روزي ۷ تا ۸ ساعت) زمان تخميني سفر پياده: ۲ تا ۳ روز بهترين زمان شروع سفر: ۱۶صفر انتظار ميرود در اين تاريخ سفر تمام شود: ۱۸ صفر مسير با خيل جمعيت پياده كاملا مشخص است و فقط كافي است باقي زايران را دنبال كنيد: از درب ساعت (باب الساعه) حرم حضرت علي (عليه السلام) خارج شده و پياده روي را مستقيم از كنار خيابان امام زين العابدين (عليه السلام) يا خيابان امام جعفر صادق (عليه السلام) شروع كنيد. اين مسيرها را مستقيم برويد تا به بزرگراه كربلا برسيد. به سمت چپ رفته، جايي كه هزاران نفر بصورت پياده به سمت كربلا در حال حركت هستند. به آنها ملحق شويد و بعد حدود ۷۵ كيلومتر در ستون ۱۴۵۲ شما به حرم حضرت عباس عليه السلام خواهيد رسيد. دستورالعملهاي پياده روي: ۱. پياده روي را از طلوع آفتاب آغاز كرده و در مغرب به طور كامل توقف كنيد. ۲. اولين شب را در يكي از موكبها (كمپ يا حسينيه) در حدود ستون ۵۰۰ و دومين شب را حدود ستون ۱۰۰۰ بگذرانيد. ۳. مدت طولاني پياده روي نكنيد. هر زماني لازم بود استراحت كنيد. ۴. در زمان نماز مغرب جايي را براي خواب بين صدها موكب (كمپ يا حسينيه) پيداكنيد. نيازي به نگراني نيست چون تعدادي زيادي از اين موكبها وجود دارد. ۵. مراكز افراد گمشده در ستونهاي ۷۲، ۳۳۵، ۶۰۲، ۱۱۰۳ و حرم حضرت عباس (عليه السلام) قرار دارند. هر سه كيلومتر مركز گزارش گمشدگان تعبيه شده است. چه وسايلي همراه داشته باشيم؟ لازم به ذكرست كه در اين سفر شما بايستي يك كوله پشتي بزرگ بهمراه داشته باشين كه حاوي دو سري بار ميباشد يكسري بار براي كل سفر يك هفته تان در كربلا و نجف و كاظمين، يكسري بار هم براي سفر سه روزهٔ پياده روي اربعين؛ وسايل عمومي همچون لباس، لباس گرم، و وسايل شخصيتان مربوط به كل سفرست و با سفرهاي ديگر شما تفاوت زيادي نميكند اما براي سه روز پياده رويتان وسايلي نياز است كه در زير به آنها اشاره ميشود. ۱. سعي كنيد وسايل كم وزني را با خود حمل كنيد. نيازي به همراه داشتن غذا يا آب نيست چون مقدار زيادي غذا و آب در مسير موجود است. صرفا مقداري خشكبار مانند پسته، بادام، انجير خشك، برگه زردآلو بهمراه داشته باشيد. ۲. مقداري داروي اساسي براي ۲ يا ۳ روز پياده روي همراه داشته باشيد. مانند قرص سرماخوردگي، پماد براي باز شدن عضلات پا، باند كشي براي بستن پا در صورت نياز، و… البته تعدادي كلينيكهاي كوچك و كمپهاي درماني در طول مسير وجود دارند. ۳. به جاي همراه داشتن كيف دستي يا كيف خريد از كوله پشتي سبك استفاده كنيد. ۴. براي جلوگيري از سرما خوردگي لباسهاي مناسب به همراه داشته باشيد: جوراب، دستكش، كلاه، پوشش گوش، كاپشن و غيره. البته بنابر تجربه هوا در طول روز مناسب و در شبها حسابي خنك است. لباسهاي گرمتان را حتي الامكان جوري انتخاب كنيد كه دكمه يا زيپ داشته باشد و قابليت كم يا زياد كردن لباسهايتان را در طول مسير داشته باشيد. خانمها بهتر است، پارچه اي نرم مشكي مستطيل كه جلوي صورت را بگيرد تهيه كرده و كش دوخته و چيزي شبيه پوشيه درست كنند تا در طول مسير از سرما و گردوغبار محافظت كند. خانمها از چادري استفاده كنند تا امكان انداختن كوله باشد. انواع چادرهاي لبناني و ملي مناسب است. ۵. كرم مناسب براي تاول و عرق سوز به همراه داشته باشيد. البته اگر ميدانيد دچارش ميشويد. ۶. بد نيست يك عدد كيسه خواب نيز بهمراه داشته باشيد تا در صورت مناسب و سرد بودن مكانها براي استراحت از شما در برابر خاك و سرما محافظت كند. ۷. شما ميتوانيد يك قرآن، دعا و زيارت جيبي و يا مداحي مورد علاقيتان به همراه داشته باشيد. البته بهتر است اينها را درموبايل خود داشته باشيد تا درحال پياده روي گوش فرا داده يا بخوانيد. ۷. كفشهاي نو و بندي را نپوشيد. بهتر است يك كفش مناسب و آزاد بپوشيد. اين مورد خيلي خيلي مهم است. چون در طول مسير دايما براي استراحت در موكبها ناچار به در آوردن كفش از پا هستيد. ۸. پاسپورت و شارژر موبايل را حتما به همراه داشته باشيد. ۹. امكان گم كردن همراهانتان در طول مسير وجود دارد بنابراين با توجه به آنتن ندادن موبايلتان در بعضي نقاط همچنين به دليل ترافيك بالاي شبكه از همان ابتداي مسير شماره علمي (ستون ها) را انتخاب كنيد كه اگر همراهانتان را گم كرديد زمان رسيدن به آن علم توقف كنند. فقط حواستان باشد شمارههاي رند خيلي شلوغ است و تجمع افراد زياد است. ۱۰. همه خدمات در طول مسير مانند اسكان، نوشيدني ها، غذاها و حتي ماساژ بصورت رايگان ارائه ميشود. نيازي به حمل مقدار زيادي پول نيست. فقط مقداري پول عراقي همراه داشته باشيد چون پول ايراني قبول نميكنند. ۱۱. سرويسهاي بهداشتي فراواني در طول مسير قرار دارند و همينطور تعدادي از موكبها نيز سرويس بهداشتي فرنگي دارند. از آنجا كه آب براي شستن دستها بعد از دستشويي سرد است و بعضا مايع و آب براي شستن دستها كم است بهتر است همراه خود تعدادي دستكش يكبار مصرف داشته باشيد تا براي دستشويي رفتن استفاده كنيد تا اگر آب نبود يا سرد بود نگران نظافت دستتان نباشيد. صابون خميري و ژل شستشو حتما همراه داشته باشيد. ۱۲. نيازي نيست نگران به پايان رساندن مسير باشيد. در هر جايي تصور كرديد كه ديگر توانايي ادامه دادن مسير را نداريد ميتوانيد از صدها ون، ماشين و يا اتوبو سهايي كه در مسير هستند براي رسيدن به كربلا استفاده كنيد. ۳ ۱. به طور متوسط ۹۹ / ۹۹ درصد تمامي زنان و مردان بالاي ۱۰ سال بدون هيچ مشكلي در روز سوم مسير را به پايان ميرسانند. ۴ ۱. از اينكه نام و آدرس هتل و يا حسينيه محل سكونت خودتان در كربلا را ميدانيد اطمينان حاصل كنيد. ۵ ۱. اگر كه ميخواهيد تماس تلفني داشته باشيد بهتر است اين كار را قبل از طلوع آفتاب انجام دهيد به اين خاطر كه احتمالا به دليل ترافيك بالاي شبكه در طول روز با مشكل برخواهيد خورد. ۱۶. بهتر است چتري سبك به همراه داشته باشيد چون بارانهاي عراق بسيار سنگين است. ۱۷. اگر در نهايت با همه تدابير همسفرانتان را گم كرديد بهتر است آخرين جايي كه براي قرار در نظر ميگيريد ستاد عتبات عاليات ايران در جوار حرم امام حسين (علیه السلام) باشد كه آدرس اين مكان را بيشتر كسبه اطراف حرم ميدانند. .* شمارههاي مهم اورژانس: ۱۰۴ افراد گمشده: ۰۷۸۰۱۳۰۰۵۶۱ احكام شرعي: ۰۷۸۱۴۶۵۱۳۵۳ |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, مرتضی, محمد81, محمد حسین, ماهان, فاطمه, علی کوچولو, سوزان |
1393 / 8 / 22، 02:20 صبح,
|
|||
|
|||
عنایت امام زمان (عج)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ در عصر حکومت رضاخان قلدر یکی از دانشمندان ربانی مرحوم آیت الله سید باقر سیستانی سعی بسیار داشت تا به محضر مبارک امام زمان حضرت ولیعصر(عج) شرفیاب گردد.او برای رسیدن به این سعادت بزرگ تصمیم گرفت چهل جمعه در مسجدی از مساجد زیارت عاشورا را بخواند او به این تصمیم عمل کرد و هر جمعه به قرائت زیارت عاشورا به طور کامل ادامه داد او می گوید: در یکی از جمعه هایی آخر که در یکی از مساجد مشغول زیارت عاشورا بودم ناگاه نوری را از خانه ای نزدیک مشاهده کردم.حالت معنوی عجیبی پیدا کردم و به دنبال آن نور رفتم خود را نزدیک آن خانه رساندم دیدم نور عجیبی از داخل آن خانه می درخشد.در را زدم و با اجازه وارد شدم دیدم حضرت ولیعصر(عج) در یکی از اطاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اطاق جنازه ای را مشاهده نمودم که پارچه سفیدی روی آن کشیده بودند.منقلب شدم درحالی که اشک از چشمانم سرازیر بود به آقا امام زمان(عج) سلام کردم آقا جواب سلام مرا داد و فرمود:چرا اینگونه دنبال من می گردی و آن همه رنج ها را تحمل می کنی؛مثل این باشید (اشاره به جنازه) تا من به دنبال شما بیایم.سپس فرمود:این جنازه،جنازه بانویی است که در عصر کشف حجاب رضا خان،هفت سال برای حفظ عفت خود از گزند حکومت رضاخان از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.1 اینست که امام علی(ع) می فرماید: ((پاداش رزمنده شهید بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد امّا پاکدامنی می کند همانا عفیف پاکدامن،فرشته ای از فرشته هاست.)) 1. حجاب بیانگر شخصیت زن، ص121. 2. نهج البلاغه،حکمت 474. |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مرتضی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, فاطمه, سوزان |
1393 / 8 / 26، 07:08 عصر,
|
|||
|
|||
(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام رضا(ع) در احادیث گرانبهایشان به دلایل غسل دادن، کفن کردن و دفن کردن میت اشاره میکنند. همچنین در حدیث دیگری از آن حضرت، راهکاری برای کاهش فشار قبر ارائه شده است. مرگ به عنوان دروازه ورود انسان به عالم آخرت، با مسائل و احکامی همراه است که از سویی، تکلیف بازماندگان و از سویی تکریم و آرامش رفتگان است. در این گزارش کوتاه، بخشهایی از آداب و احکام مرتبط با مرگ را در احادیث عالم آل محمد(ص) بررسی میکنیم. *دلیل غسلدادن و کفنکردن میّت امام رضا(ع) میفرمایند: دلیل غسلدادن به مردگان این است که هم از انواع مرضها و آلودگیهاى قبل از مرگ نظیف شوند و هم ملاقات با ملائکه و اهل آخرت بدون نظافت و طهارت سزاوار نیست. (وسائلالشیعه، ج2، ص 679) آن حضرت در حدیث دیگرى فرمودند:کفنکردن میت به چند جهت است: 1. عورت او پیدا نباشد (و اگر زن است بدن او پیدا نباشد). 2. مردم نتوانند به او نگاه کنند. شاید برای دیگران خوشایند نباشد. 3. اگر بدنش درد و رنج و بیماری داشته یا کجی صورت و بدن و قبیح المنظر شده، باعث قساوت قلب دیگران نشود. 4. کفنکردن او باعث احترام و عظمت پیش چشم مردم باشد و نزد آنان محترم جلوه کند. 5. او را کفن میکنند تا دوستانش با دیدن او محبّت و مودّت او را نسبت به فرزندان و خویشانش حفظ کنند. (وسائلالشیعه، ج2، ص 725) *علت دفن میّت امام علیبن موسیالرضا(ع) می فرمایند: «أمروا بدفن المیت لئلا یتأذى به الأحیاء بریحه و بما یدخل علیه من الآفة و الفساد...» (بحارالانوار، ج 75، ص46) در این حدیث، حکمتهای فراوانی برای دفن مرده ذکر شده است، از جمله اینکه: 1. حفظ احترام مرده؛ چون اگر دفن نشود، بدن، به زودی متعفّن میشود، قیافه تغییر میکند و حیوانات صحرا، آن را طعمه خود قرار میدهند، و این بیاحترامی بزرگی به متوفّی و بستگان اوست و بدیهی است هیچ کس راضی نیست عزیزش به این سرنوشت گرفتار شود. 2. بدن مرده، به انواع باکتریها و میکروبها آلوده است و این سبب ابتلای افراد جامعه، به بیماریهای خطرناک میشود. 3. مردم از بوی بد او اذیت میشوند. 4. دفن نشدن مرده، سبب آزردگی دوستان و شادشدن دشمنان است. ممکن است این سؤال پیش آید که «چرا به جای دفن، مرده را آتش نزنیم؟» در پاسخ باید گفت در دفنکردن میت، آن هم با دستوراتی خاص، حکمتهای فراوانی وجود دارد که مهمترین آنها حفظ احترام میّت است، چنانچه امام صادق(ع) میفرمایند: «حرمة المیت کحرمة الحی؛ حرمت مُرده مانند حرمت شخص زنده است. (الکافی، ج 7، ص 228) *راهکاری برای کاهش فشار قبر از امام رضا(ع) نقل است که فرمودند: بر شما باد به نماز شب! بندهای نیست که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر به جای آورد و در قنوت نماز وتر هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه از عذاب قبر و عذاب جهنّم نجات داده شود و عمرش طولانی شده و روزیاش وسیع شود. (بحارالانوار، ج87، ص161) احمد بن على انصارى میگوید: از رجاء بن ابى ضحّاک شنیدم که گفت: ... حضرت رضا علیه السلام در قنوت نماز وتر هفتاد مرتبه مىگفت: أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَأَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ. (بحار الأنوار، ج۴۹، ص۹۳) بر اساس این گزارش، «نماز وتر» یک رکعت است که پس از هشت رکعت «نافله شب» و دو رکعت «نماز شفع» خوانده میشود و در مجموع 11 رکعت نماز شب را تشکیل میدهد. وقت خواندن نماز شب از نیمهشب تا طلوع فجر است و بهترین موقع اقامه آن نزدیک طلوع فجر است. نمازهای مستحبی را میتوان در حالت نشسته خواند، در نماز شب نیز میتوان به خواندن سه رکعت (دو رکعت شفع و یک رکعت وتر) بسنده کرد. کیفیت خواندن نماز شفع مانند نماز صبح است و نماز وتر را باید به این صورت خواند: بعد از حمد و سوره، قنوت بگیرد، بعد رکوع و دو سجده به جا آورد و در آخر تشهد و سلام بگوید. از مستحبات نماز وتر این است که قنوت آن را طولانی کند و برای چهل مؤمن دعا کند (اَللّهُمَّ اِغْفِر لِلْمومِنینَ وَ اَلْمومِناتْ وَ اَلْمُسلِمینَ وَ اَلْمُسلِماتْ)، و بعد از آن هفتاد بار استغفار کند (اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبی وَ اَتُوبُ اِلَیه)، سپس 7 مرتبه بگوید «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ اَلْنار»، بعد از آن 300 مرتبه «اَلْعَفو» بگوید و در پایان قنوت نیز بخواند: «رَبّ اغْفِرْلى وَ ارْحَمْنى وَ تُبْ عَلىََّ اِنَّکَ اَنْتَ التّوابُ اَلْغَفُورُ الرّحی |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از مرتضی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, ماهان, فرید, فاطمه, سوزان |
1393 / 9 / 11، 10:13 صبح,
|
|||
|
|||
دارم فکر میکنم استفان هاوکینگ وقتی به شوخی گفت « بعضیها اعتقاد دارند ممکن است روی زمین حیات هوشمند به وجود بیاید» آیا واقعاً شوخی کرد؟ این موضوع شدیداً فکر مرا مشغول کرده است امروز عکسی قدیمی میدیدم که فکر میکنم مربوط به بمباران شیمیایی حلبچه میشد، جسد کودکی حدوداً چهار یا پنج ساله با چکمه هایی کوچک با پوششی فقیرانه و جانسوز! گویا دنبال مادرش میدویده که مرگ جلوی در خانه امان بچگانه اش را بریده است! دارم فکر میکنم این کودک معصوم آن لحظه به چه چیزی فکر میکرده؟ چند تا آرزوی کوچک بچه گانه ای داشته؟ چه اسباب بازی میخواسته که باباش نتونسته براش بخره؟ چه گناهی داشته؟
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
|
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, ماهان, فرید, فاطمه, سوزان, بهزاد |
1393 / 9 / 11، 07:51 عصر,
|
|||
|
|||
روایتی که تعداد امامان در آن مشخص شده است
روایات متعددی از پیامبر اکرم در منابع معتبر وجود دارد که در آنها به تعداد امامان تصریح شده است. شیخ طوسی ۲۵ روایت از منابع شیعه و سنی برای اثبات این مطلب در کتاب الغیبة ذکر کرده.[۱] برای نمونه چند روایت را در اینجا میآوریم: اسودبنسعید همدانی از جابربنسمره نقل میکند که شنیدم رسول خدا فرمود: «بعد از من، دوازده خلیفه و امام، خواهد بود که همه از قریش هستند». وقتی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله به خانه برگشت، قریش پیش او آمده، گفتند: پس از آن، چه خواهد شد؟ فرمود: «سپس هرج و مرج خواهد بود».[۲] در حدیث دیگری جابربنعبدالله انصاری میگوید: محضر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام مشرف شدم. مقابلش لوحی بود که نامهای جانشینان پیامبر صلیاللهعلیهوآله دیده میشد. شمردم. دوازده اسم بود و آخرین آنان قائم بود. اسم سه تن از آنها محمد و چهار نفر، علی بود. [۳] همچنینپیامبر اکرم در پاسخ پرسش جابربنعبدالله از تعداد ائمه این گونه میفرماید: یا جابر سألتنی یرحمك الله عن الإسلام بأجمعه عدتهم عدة الشهور و هی عند الله اثنا عشر شهرا فیكتاب الله یوم خلق السماوات و الأرض و عدتهم عدة العیون التی انفجرت لموسى بن عمران ع حین ضرب بعصاه البحر [الحجر] فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا و عدتهم عدة نقباء بنی إسرائیل قال الله تعالى و لقد أخذ الله میثاق بنی إسرائیل و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا و الأئمة یا جابر اثنا عشر أولهم علی بن أبی طالب و آخرهم القائم.[۴] اى جابر، خداوند تو را رحمت كند، [گویا] از همه اسلام پرسیدى، تعداد آنان به تعداد ماههاست، كه نزد خدا دوازده عدد است و آن را در كتاب خدا در روزى كه آسمان و زمین را آفریده آورده است، و تعدادشان، به تعداد چشمههایى است كه براى موسىبنعمران، جوشید، در آن زمان كه عصایش را بر زمین زد و دوازده چشمه از آن جوشید، و تعدادشان به اندازه نقبای بنىاسرائیل است و خداوند فرموده: «و هنگامى كه خدا از بنىاسرائیل عهد گرفت و دوازده بزرگ از میان آنها برانگیختیم». اى جابر تعداد ائمه دوازده نفر است، اولشان على و آخرشان قائم است. آیتالله مکارم شیرازی در این باره مینویسد: این احادیث که در بعضی، عزت اسلام را در گروِ دوازده خلیفه و در بعضی دیگر، بقا و حیات دین را تا قیامت، در گرو آن دانسته و همه را از قریش و در بعضی، همه را از بنی هاشم معرفی کرده، بر هیچ مذهبی از مذاهب اسلامی، جز مذهب شیعه، تطبیق نمیکند؛ چراکه توجیه آن، طبق اعتقاد اهل تشیع کاملاً روشن است؛ درحالیکه علمای اهل سنت در توجیه آن، گرفتار بنبست شدیدی شدهاند.[۵] آیا منظور، خلفای چهارگانه نخستین، به اضافه خلفای بنیامیه و بنیعباس میباشد؟ در حالی که میدانیم، نه تعداد خلفای نخستین دوازده نفر بوده، نه به انضمام بنیامیه و نه بنیعباس. این عدد دوازده، با هیچ حسابی تطبیق نمیکند. بهعلاوه میان خلفای بنیامیه، کسانی مثل «یزید» و در میان بنیعباس، کسانی همچون «منصور دوانیقی» و «هارون الرشید» بودند که در ظلم و استکبار و جنایت اینها، احدی تردید ندارد و ممکن نیست آنها به عنوان خلفای پیامبر و مایه عزت و سربلندی اسلام محسوب شوند! هر قدر معیارها را نیز ساده فرض کنیم، باز آنها قطعاً بیرونند. از اینها که بگذریم، عدد دوازده را، در هیچ مورد جز ائمه دوازدهگانه شیعه نمییابیم. پینوشتها ۱. ر.ک: الغیبه، شیخ طوسی، صص۱۵۶- ۱۲۶. ۲. الغیبة، نعمانی، ص ١٠٣؛ «.. عن الأسود بن سعید الهمدانی، قال سمعت جابر بن سمرة یقول: سمعت رسولالله یقول: «یکون بعدی اثنی عشر خلیفه، کلهم من قریش». قال: فلما رجع إلی منزله أتته قریش فقالوا: «ثم یکون ماذا؟» فقال: «ثم یکون هرج». ۳. الغیبة، شیخ طوسی، ص ۱۲۷و ۱۲۸؛ عنابیجعفر علیهالسلام، عن جابربنعبدالله الانصاری قال: «دخلت علی فاطمه سلامالله علیها و بین یدیها [لوح مکتوب] فیه أسماء الأوصیاء فعددت اثنی عشر؛ آخرهم القائم، ثلاثة منهم محمد و اربعة منهم علی». ۴. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۶، ص۲۴۶. ۵. کمال الدین، شیخ صدوق، ص۲۶۹. ۶. پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، ص۳۰۳. » پورتال جامع مهدویت |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, ماهان, سوزان, بهزاد |
1393 / 9 / 12، 03:45 عصر,
|
|||
|
|||
سلام
مطلب جالبی در مورد نماز پیدا کردم اما بدلیل اینکه متاسفانه در انجمن قسمتی نداریم در مخصوص نماز باشه. یا شایدم بنده پیدا نکردم * در این قسمت قرار میدم تا سر فرصت جابجا بشه. شما هم مثل من شاید بارها مشکلاتتان سر نماز حل شده باشد. و این جای تاسف دارد. من که از حضرت حق به خاطر این همه بیادبی شرمندهام. آخر میدانید، خود من اصلا خوشم نمیآید کسی با من حرف بزند اما حواسش جای دیگری باشد. من که عددی نیستم، حالا حساب کنید آن طرف خداوند جهانیان، تبارک و تعالی باشد. (فکر کنم جا دارد که همین الان به خاطر اسائه ادب های گذشته یک استغفر الله بگوییم!) آیت الله العظمی آقای بهجت قدس الله نفسه الزکیه کلامی دارند درباره حضور قلب در نماز که خیلی مهم است، این را گوش کنید، ان شاء الله در نمازتان تفاوت به وجود می آید، من را هم دعا می کنید. مفاد کلامشان این است که در مسئله حضور قلب یک ورود داریم یک توقف. ورود چیست؟ ببینید یک وقت افکار خودشان می آیند، ورود افکار دست ما نیست، مولوی این افکار را به زنبور تشبیه کرده، زنبور خودش می آید تو که دعوتش نکرده ای. شما فردا مهمان دارید، ده پانزده نفر را دعوت کرده اید، حالا دارید نماز می خوانید این فکر مهمانی مثل زنبور می آید وارد مغز می شود،"فردا مهمان دارم"، ولی توقف با خودت است، می توانی توقف نکنی، وقتی آمد "راست می گوید ها، مهمان داریم، سالادش چه طور باشد، به کدام مهمان خانه بگویم، چطور باشد .." اینها با خودت است، دیگر خراب نکن، ایشان می فرمودند که اینها که بی اختیار می آید مضر نیست، اما توقف دست ماست، آنجا دیگر فکرت را عوض کن و ادامه نده. بعضی ها روی فکری که می آید متوقف می شوند، مثلا "من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف می شود] یک وقت می بیند دارد می گوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک می نویسد، همه نمازش شد همین، این نشد. یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز می فرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست. بنده این مطلب را به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) حاشیه میزنم و آن این است که اگر به این فرمایش آیت الله بهجت(ره) عمل شود ممکن است به تدریج افکاری که بدون اختیار می آیند کمتر شوند و آن حال حضور و توجه تمام نماز را بگیرد. (درس اخلاق آیت الله فاطمی نیا) 8 توصیه از آیت الله وحید برای درمان حواس پرتی در نماز وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد. از امام رضا(علیه السلام) روایت شده که وضو، موجب طهارت و تزکیه دل است (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب1 حدیث 9) بعضی ها روی فکری که می آید متوقف می شوند، مثلا "من فردا بروم پیش فلان کس پول قرض بگیرم"،خب این می آید،[روی فکر متوقف می شود] یکوقت می بیند دارد می گوید السلام علیکم، در دفتر این آقا است! دارد برایش چک مینویسد، همه نمازش شد همین، این نشد. یادتان باشد آیت الله بهجت درباره حضور قلب در نماز می فرمایند، ورود دست ما نیست اما توقف در اختیار ماست دوم: در عظمت نماز و در روایاتی که درباره نماز وارد شده تأمّل نماید. سوم: مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع میکند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت. چهارم: وقتی روبه قبله مینماید سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی کند. پنجم: به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند. ششم: اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز میشود، تا آن لحظهای که از نماز خارج می شود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر می کند و ملکی بالای سر او ایستاده و میگوید: ای نمازگزار اگر میدانستی چه کسی به تو نظر مینماید و با چه کسی مناجات میکنی هرگز از او روی بر نمیگرداندی و ابداً از جای خود بر نمیخاستی. هفتم: بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانهی آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفتهاند. هشتم: آنچه در نماز مکروه است به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را می افزاید اهتمام نمائید مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو کردن و شانه و مسواک زدن. ارزنده ترین گوهر مقصود نماز است زیبنده ترین هدیه به معبود نماز است فرمود علی شیر خدا ، ساقی کوثر در مكتب ما شاهد و مشهودنماز است این نكته رسول مدنی گفت به سلمان سری كه به توفیق تو افزود نماز است در دادگه عدل خدا روز قیامت از صلح حسن مقصد و مقصود ، نماز است از آمدن كرب و بلا آنچه به عالم مقصود حسین بن علی بود نماز است آن روز كه آید ز پس پرده غیبت اول هدف مهدی موعود نماز است به نقل از نویسنده سایت » تبیان |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, ماهان, فرید, سوزان, خدیجه, بهزاد |
1393 / 9 / 13، 07:29 عصر,
|
|||
|
|||
(بسم الله الرحمن الرحیم)
استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل راذکر میکند که به ترتیب درذیل آورده شده است. 1.هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است. 2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود. 3.اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم. 4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه. 5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن. 6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد. 7.تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند. ( یکی از دلائل دفع بلا وجود فرد مومن در یک شهر است) 8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود. 9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است. 10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود. 11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم. 12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود. 13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از رب خودت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله 14.دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند." 15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند. » مشرق |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, ماهان, سوزان, خدیجه, بهزاد |
1393 / 9 / 15، 10:39 عصر,
|
|||
|
|||
ده نکته جالب در مورد جهنم و اهلش
(بسم الله الرحمن الرحیم) سؤال اوّل مارها و عقربها در جهنّم مأمور عذاب چه طایفهای هستند؟ 1) بخیل 2) بد اخلاق 3) آزار دهندهی مردم ـ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: مارهایی هستند در جهنّم به بزرگی شتر! وقتی که مجرمی را نیش میزنند، تا چهل سال درد آن سـاكت نمیشود. این مارها برای كسانی هستند كه در دنیا بخیل، بداخلاق و اذیّت كنندهی مردم بودهاند.[2] 4)كسی كه خمس و زكات مال را ندهد. ـ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند: اگرخداوند به كسی مال و ثروت بدهد امّا او حقوق واجب (زكات و خمس) را نپرداخته باشد، همان مال را به صورت ماری درمیآورد و به گردن او میاندازد. مار دایم او را نیش میزند و میگوید: من مال ذخیره شدهی تو هستم كه در دنیا حقوق واجب آن را نپرداختی و انفاق ننمودی.[3] 5) تارك الصَّلاة 6) مانِعُ الزَّكاة 7) شراب خوار 8) كسیكه عاق والدین شده است 9) كسی كه در مسجد از دنیا سخن میگوید. ـ پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند: در قیامت مـاری بسیار بزرگ ... بـه نـام "جریـش" سـر خود را از جهنّم بیرون میآورد و با صدای بلند فریاد میزند: اَلجوُع! اَلجوُع! اَینَ اَهلی؟ اَینَ اهلی؟ گرسنهام! گرسنهام! اهل من كجایند؟ جبرئیل میگوید: غذای تو چیست؟ در جواب میگوید: 1) کسی که نمازش را ترک کرده است. 2)كسی كه زكات مال را نپرداخته است. 3)شراب خواران 4)كسانی كه عاق والدین شدهاند. 5)كسی كه در مسجد به كلام دنیا تكلّم نماید. (در مسجد كه محلّ عبادت است، به امور دنیایی بپردازد.) این پنج گروه را، مانند مرغی كه دانه از زمین جمع میكند، میبلعد و به آتش میبرد.[4] ـ مشابه همین روایت، روایتی است كه عقربی بزرگ از جهنّم میآید و میگوید: چه كسانی با خداوند و رسولش جنگ داشتند؟ به آن عقرب میگویند: چه كسانی را میخواهی؟ او همان پنج گروه مذکور را میگوید، با این تفاوت كه در این روایت به جای عاقّ والدین، رباخوار آمده است.[5] بزرگترین و دردآورترین عذاب اهل دوزخ، قهر الهی است؛ یعنی محرومیّت از شناخت پروردگار و دوری از او و حرف نزدن خداوند با آنهاست سؤال دوّم: جهنّم زندان جمعی است یا فردی؟ بستگی به نوع گناه و جرم دارد. ـ از بعضی آیات جمعی بودن استفاده میشود: «...كُلَّمَا دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتَّی اِذَا ادَّارَكوُا فیِهَا جَمیِعاً قَالَتْ اُخْراهُمْ لِاُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلآءِ اَضَلُّونَا فَأتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ... » قوم دیگر را لعن کنند تا آنگاه که همه را آتش دوزخ فراگیرد و آنگاه زمـرهی آخرین با فرقهی اوّل گویند: خدایا! اینان ما را گمراه کردند پس عذابشان را در آتش افزون و شدیدتر و مضاعف گردان![6] ـ از بعضی آیات فردی بودن و تنگی جا استفاده میشود: «وَ اِذا اُلْقوُا مِنْهَا مَكَاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنینَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُوراً » ؛و چون كافران را در زنجیر بسته، به مكان تنگی از جهنّم درافكندند، در آن حال همه فریاد واویلا از دل بر كشند.[7] سؤال سوّم بزرگترین عذاب دوزخ چیست؟ بزرگترین و دردآورترین عذاب اهل دوزخ، قهر الهی است؛ یعنی محرومیّت از شناخت پروردگار و دوری از او و حرف نزدن خداوند با آنهاست. «كَلاَّ اِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ » ؛چنین نیست كه میپندارند، ایشان از معرفت و شناخت پروردگار محرومند.[8] ـ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در دعای كمیل میفرمایند: «وَهَبْنیِ صَبَرتُ عَلیَ عَذابِك فَكَیفَ اَصبِرُ عَلیَ فِرَاقِك» ؛و اگر بتوانم بر عذاب تو صبرکنم، چگونه شکیبایی کنم بر فراق و دوری از تو؟ سوال چهارم آیا مؤمنان هم دچار عذاب میشوند و از جهنّم میگذرند؟ بلی! مؤمنان هم از دوزخ میگذرند امّا این عبور با شرایط ویژهای، با سرعت و بدون ناراحتی، انجام میشود. ـ قرآن كریم میفرماید: وَ اِنْ مِنْكُمْ اِلاَّ وارِدُهَا كَانَ عَلیَ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِیاًّ » ؛«هیچ یك از شما باقی نمیماند، مگر آن كه به دوزخ وارد شود.[9] ـ در آیه ی بعدی میفرماید: ثُمَّ نُنَجِّی الَّذیِنَ اَتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظََّالِمیِنَ فِیهَا جِثِیاًّ پس از ورود همه در دوزخ، افرادی را كه خداترس و باتقوی بوده اند، از جهنّم نجات خواهیم داد و ستم گران را فروگذاردیم تا در آتش بر زانو درافتند.[10] ـ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند: هیچ نیكوكار و بدكرداری نیست مگر این كه داخل جهنّم میشود امّا آتش جهنّم در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود همانگونه كه در برابر ابراهیم u سرد و سلامت بود. سپس خداوند پرهیزكاران را از آتش رهایی میبخشد امّا ظالمان را در آن ذلیلانه رها میكند.[11] سؤال پنجم چرا مؤمنین از دوزخ میگذرند؟ به دو دلیل مؤمنین و اهل تقوی نیز از دوزخ عبور میکنند. 1) مشاهده عذاب اهل دوزخ موجب شكرگزاری و قدردانی بیشتر از نعمتهای الهی در بهشت خواهد شد. البته مؤمنین درحالی كه آتش برایشان سرد و سلامت است، با سرعت بسیار زیادی از جهنّم عبور میكنند. 2) عبور بهشتیان از دوزخ، برای جهنّمیان نیز عذاب و موجب حسرت بیشتر ایشان میشود. سوال ششم آیا مؤمنینی كه مرتكب گناه كبیره شدهاند، در دوزخ جاویدان هستند؟ ـ در سورهی مباركهی نساء، آیهی چهل و هشتم معروف است به آیهی امیدواری. در این آیـه میفرماید: گناه كاران بعد از گناه، همهی پلهای پشت سر را خراب نكنند و راه توبه را برای خود باز بگذارند. اِنَّ اللهَ لاَیَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دوُنَ ذَلِكَ لِمَن یَشَآءُ... خداوند هركس را كه شریك بیاورد، نخواهد بخشید، غیر از مشرك هركس را كه بخواهد میبخشد. [12] سؤال هفتم چرا جبران خطاها و بازگشت به دنیا، محال است؟ جهت تقریب ذهن مثالی میزنم: نوزاد كه به دنیا آمد، دیگر نمیتواند به رحم مادر برگردد. حال فرقی نمیکند که بچّه كامل و سالم به دنیا آمده باشد یا ناقص. مرگ هم تولّد ثانوی انسان و انتقال از این دنیا به دنیای دیگر میباشد. علاوه بر آن كه انسان بارها مورد هشدار انبیا، علما و بزرگان دین قرارگرفته، امّا یا بیتوجّه بوده و یا فراموش میكند. در تنگنا و مریضی به خدا روی میآوریم و بعد از رفع بلا، خداوند را فراموش میكنیم. لذا حتّی اگر به دنیا هم باز میگشت، باز همان اعمال را تكرار میکرد. سؤال هشتم نگهبانان دوزخ چه تعداد هستند؟ طبق آیهی شریفهی قرآن در سورهی مدّثّر تعداد آنها 19 نفر میباشد و بسیاری از مفسّرین گفتهاند: منظور از 19 نفر، 19 گروه است. سَاُصْلِیهِ سَقَرَ. وَ مَآ اَدْراکَ مَاسَقَرُ . لاَتُبْقیِ وَ لاَتَذَرُ . لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ. عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَـشـَرَ. وَمـَا جَـعـَلْـنـآ أصْـحـَابَ الـنَّـارِ إِلـاَّ مَلآ ئِکَةً وَ... ما این منكر را به سقر میاندازیم و تو چه میدانی كه دوزخ كجاست؟ و چیست؟ باقی نمیگذارد و محو میكند بر آدمیان رو مینمایاند. بر آتش 19 تن موكّلند و ما خازنان دوزخ را غیر از ملائكه قرار ندادیم.[13] سؤال نهم آیا بدن ضعیف انسان، طاقت این نوع عذابها را دارد؟ اگرچه بدن انسان در قیامت همین بدن جسمانی دنیایی است، ولی به قدرت خداوند طوری در آخرت سخت و محكم میشود كه با بدن دنیایی قابل مقایسه نیست. بدن اخروی در لطافت و غلظت، تابع لطافت و غلظت نفسی است كه به آن تعلق دارد؛ یعنی دل مؤمن در نهایت لطافت و نرمی و زیبایی و نفس و دل كافر، در نهایت سختی و غلظت است؛ چراكه در مقابل حق خاضع نبوده است. پس در آخرت هم بدنش مثل نفسش در نهایت سختی و غلظت خواهد بود. سؤال دهم علّت اصلی ورود به جهنّم چیست؟ علّت اصلی ورود به جهنّم، تبعیّت از شیطان است. امّا این پیروی اجباری نیست و انسان مخلص از وسوسههای شیطان خود را حفظ میكند. ـ قرآن كریم میفرماید: « اِنَّ عِبَادیِ لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ اِلاَّ مَنِ اتَّبْعَكَ مِنَ الْغَاویِنَ» ؛هرگز تو را بر بندگان با اخلاص من غلبه نخواهد بود و اقتدار تو بر افراد نادان و گمراهی است كه پیرو تو میشوند.[14] پی نوشت ها : 1ـ خصال صدوق، ص111. 2ـ میزان الحکمه، ج2، باب جهنّم. 3ـ محجة البیضاء، ج 8. 4ـ المواعظ العددیه، باب 5، ص156. 5ـ همان مدرك، فصل پنج گانه. 6ـ سورهی مبارکهی اعراف، آیهی شریفهی 38. 7ـ سورهی مبارکهی فرقان، آیهی شریفهی 13. 8ـ سورهی مبارکهی مطّففین، آیهی شریفهی 15. 9ـ سورهی مبارکهی مریم، آیهی شریفهی 71. 10ـ همان سورهی مبارکه، آیهی شریفهی 72. 11ـ تفسیرنورالثقلین، ج3، ص353. 12ـ سورهی مبارکهی نساء، آیهی شریفهی 48. 13ـ سورهی مبارکهی مدّثر، آیات شریفهی 26 الی 31. 14ـ سورهی مبارکهی حجر، آیهی شریفهی 42. » تبیان |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, ماهان, سوزان, سعیده, بهزاد |
1393 / 9 / 17، 03:21 عصر,
|
|||
|
|||
اداب زندگی / راه های کنترل خشم
(بسم الله الرحمن الرحیم) غضب یا خشم یک حالت طغیانی در نفس می باشد که نتایج منتظره و غیرمنتظره در انسان به وجود می آورد و اجبارا عقل را از فعالیت باز می دارد. خشم، تسلط عقل را بر اعضا و جوارح بدن متوقف می کند و رابطه عقل را با اراده و اندیشه قطع می کند... طبق گفته دانشمندان علت ظهور این فرآیند ها در بدن، افزایش فشار خون و حرکت غیر عادی خون با سرعت و حرارت زیاد به سمت رگ هاست تا جایی که آثار آن در صورت نیز ظاهر می شود. جدا از این که این فرآیند معلول چه دلایلی هستند [1]، در این مطلب می خواهیم به دنبال راه حلی برای غلبه بر این پدیده پیدا کنیم. از قدیم دانشمندان و فلاسفه و پزشکان، برای درمان این بیماری تلاش کرده اند، اما نتوانسته اند نتیجه ی کافی به دست آورند و خشم را در بدن انسان ریشه کن کنند. نسخه ی اهل بیت گفتارهای اهل بیت علیهم السّلام همانطور که درباره ی بسیاری از مسائل و مشکلاتی از این قبیل، کارساز بوده، اینجا نیز راه حلی مناسب جلوی پای ما می گذارند؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: «انسانی که عارضه خشم را در خود احساس می کند، اگر ایستاده است فورا بنشیند و اگر تشنه است فورا آب بنوشد؛ باز هم اگر نتوانست با این کار ها بر خشمش غلبه کند با آب سرد وضو بگیرد و غسل کند، چون آتش را فقط آب خاموش می کند.» امام صادق علیه السّلام هم درباره ی این مسئله جملاتی را بیان فرموده، از جمله آن که: «غضب کلید همه ی بدی ها و شرّ هاست.» «غضب، قلب شخص حکیم را به تیرگی و ظلمت می کشاند.» «کسی که نتواند خشم خود را کنترل کند، نخواهد توانست اراده خویش را تحت اختیار بگیرد.[2] » «بردباری و حلم، بهترین یاور شما برای غلبه بر خشم می باشد. [3] » «کسی که خشمش را آشکار کند، کید و مکرش را هم زود آشکار می کند و کسی که هوی و هوس بر وی چیره شود، دوراندیشی و احتیاطش ضعیف خواهد بود. [4] » 1.گفته اند که عواملی مثل وراثت، حساسیت زیاد اعصاب بدن، تربیت نامناسب، تغذیه نامناسب و ...باعث تشدید این امر می شود. 2.کافی 3.همان 4.همان با تصرف و تلخیص از کتاب طب و درمان در اسلام؛تالیف علامه عسکری |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, ماهان, علی کوچولو, سوزان, بهزاد |
1393 / 9 / 19، 12:43 صبح,
|
|||
|
|||
از نظر اسلام به غیر از آقا امام عصر، کدام پیامبران یا اشخاص غایب هستند؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) از نظر اسلام به غیر از آقا امام عصر، کدام پیامبران یا اشخاص غایب هستند، آیا در ظهور آقا نقشی خواهند داشت یا خیر؟ در روایات آمده است که حضرات خضر و الیاس و عیسی زنده و غایبند و حضرت عیسی اقتدا به حضرت حجت مینماید. =*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=* اخلاق در کلام امیرالمومنین(ع) / کشش عادات! عادت خوب یا بد به منزله طبیعت دوم بشر است. هر انسان به طور نا آگاه تحت تأثیر عادات خویش قرار دارد، طبق آن سخنی می گویند، و بر وفق آن عمل می کند. عادت حاکم بر رفتار و گفتار مردم است و مانند کششهای غریزی و تمایلات طبیعی، افراد را به راه خود سوق می دهد. حضرت علی -علیه السلام- فرمودند: زبانت از تو آن را می خواهد که بدان عادتش داده ای و جانت از تو چیزی را طلب می کند که به آن مأنوسش ساخته ای. غرایز که در وجود آدمی مخزن نیرو و منشأ تحرک است، از سال های اول زندگی به تدریج در نهاد کودکان بیدار می شوند فعالیت خود را آغاز می کنند. هر یک از غرایز در نظام حکیمانه آفرینش برای هدفی آفریده شده و باید در مسیر خود به کار افتد و به شایستگی مورد بهره برداری قرار گیرد. زیاده روی و افراط در توجه به غریزه و یا سرکوب کردن و واپس زدن آن عوارض نامطلوبی به بار می آورد . |
|||
2 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: محمد81, سوزان |
1393 / 9 / 20، 07:36 عصر,
|
|||
|
|||
سبک زندگیمان در خوردنیها و آشامیدنیها چگونه باید باشد؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) بهتر است غذا را با غذاهای سبک شروع کنیم که هضم آن راحتتر باشد، ازجمله نان. وقتی خوردن را با غذاهای پرچرب شروع میکنید، سبب اشکال در هضم میشود. سرکه یکی از چیزهاییست که سر سفرههای معصومین علیهم السلام بوده است. حجتالاسلام والمسلمین دکتر آقارفیعی در سال ۱۳۳۱ متولد شد و پس از تحصیلات مقدماتی در دانشگاه فردوسی مشهد، تحصیلات خود را ادامه داد و در جوار حضرت ثامن الحجج، طبیب آل محمد (علیهما السلام) در رشتۀ پزشکی تحصیلات خود را پی گرفت و پس از اتمام، دورۀ جراحی عمومی را نیز گذراند. دکتر آقارفیعی بهدلیل علاقه به موضوعات دینی، تحصیل درزمینۀ معارف دینی را نیز پی گرفت و دروس حوزۀ علمیه را تلمذ کرد. وی براساس موازین مترقی اسلام، قبل و بعد از انقلاب برای توسعۀ عدالت اجتماعی زحمات قابلتوجهی کشیده و نتیجۀ تحقیقات خود را در کنگرههای بینالمللی مختلف عرضه کرده است. وی همچنین درطول جنگ تحمیلی با تشکیل گروههای درمانی در جبههها نیز حضور فعال داشت و پس از پایان جنگ به ارائۀ خدمات پزشکی ادامه داده است. ازجمله آثار منتشرشدۀ دکتر آقارفیعی میتوان به کتاب «طب اسلامی و تحقیقات نوین پزشکی» اشاره کرد. کتاب «آفرینش انسان» و «مدیریت سالم» توسط انتشارات سرمدی به چاپ رسیده که کتاب آفرینش انسان پس از استقبال خوانندگان به چاپ دوم رسید. صحبتهای ایشان در باب سبک غذا خوردن در ذیل آمده است: کیفیت غذای ایرانیان یکی از مشکلات ما دربارۀ نوع غذاهاست. غذاهایی که الآن در ایران استفاده میشود، غذاهای کمکیفیتی هستند. در بعضی از روایات ما مثل بابهای اطعمه و اشربۀ وسائلالشیعه که تقریباً یکبیستم فقه ما روایات تغذیهای هستند، دربارۀ غذاهای عربی زیاد بحث شده که یکی از پایههای غذایی آن خرماست. اخیراً فقط چند کتاب دربارۀ خرما نوشته شده و جالب اینجاست که بشر تا حالا نتوانسته است به خرما مواد شیمیایی انتقال دهد؛ چون ریشۀ درخت آن ۳۰ متر در زمین است و میوهاش هم ۳۰ متر بالای زمین! روایت داریم در خانهای که خرما نیست، غذا نیست. آنهایی که مزاجشان گرم است، میتوانند از خرماهای زرد استفاده کنند و روی آن آب بخورند، آنهایی که مزاجشان سرد است از خرماهای معمولی استفاده کنند و آب نخورند. من فقط در یک روایت دیدهام خرماخوردن خوب نیست و آن زمانی است که بیمار تب دارد. ما هم در کاهش تب تدابیری داریم و میتوانیم آنها را پیشنهاد کنیم. مصرف چای و نوشیدنیهای سالم دربارۀ نوشیدنیها «سید الشراب الماء»، بهترین شربت خود آب است. بیان این نکته را لازم میدانم که برای جلوگیری از سرطان و برای بیماران سرطانی باید از خوردن آبهای کلردار پرهیز شود. خواستیم این را در رسانهای مطرح کنیم، گفتند جنبۀ علمی ندارد. گفتیم هر حرفی را که ما میزنیم، نباید غربیها تأیید کنند؛ اما کتابی نوشته شده است با عنوان «Micro Nutrients in Health & Diseases»، ریزمغذیها در سلامت و بیماریها و اتفاقاً در آنجا بیان شده است که نباید آب کلردار مصرف کرد. درحالحاضر، بهترین آب همین آبهای ولرم خودمان است. اگر کسی از آب چشمه استفاده کرد چه بهتر. امام رضا(ع) چشمۀ مشرقیه را مطرح کردهاند؛ یعنی چشمهای که بسترش بهسمت شرق باز شود یا بوعلیسینا میگوید اجازه دهید آب، مقداری از چشمه جدا و با آبوهوای محیط آشنا و مزاجش با مزاج طبیعت هماهنگ شود و بعد، از آن آب استفاده کنید. بلافاصله از چاه یا چشمه آب برندارید. غیر از آب، آبمیوههای طبیعی داریم؛ یعنی آنهایی که نیترات و نیتریت به آنها نمیزنند و از کودهای طبیعی و حیوانی تهیه شدهاند. رنگ شکر طبیعی که از نیشکر تهیه میشود، قهوهای است که منظور همان شکر قهوهای است و در کوبا یا کشورهایی که شکر تهیه میکنند، از نیشکر طبیعی استفاده میکنند و رنگ آن را با مواد افزودنی تغییر نمبعد از آب و آبمیوهها، سکنجبین را داریم که تهیهاش بسیار ساده است. میتوانیم مقداری سرکۀ طبیعی را با برگ نعناع بجوشانیم و برحسب طبیعتتان به آن عسل اضافه کنید، سرکۀ انگبین میشود؛ یا خود شکر. متأسفانه شکری که مصرف میکنیم، بیجهت یک مقدار مواد افزودنی به آن اضافه کردهاند؛ درحالیکه یدهند. امام رضا(ع) هم وقتی وارد ایران شدند، در خوزستان برای اینکه حرارت بدنشان متعادلتر شود، فرمودند: «بگردید نیشکر پیدا کنید». نیشکر را خیس کردند و بهصورت شربت نوشیدند. الآن هم در بعضی از کشورها در برخی از مغازهها نیشکر طبیعی هست که بسیار خوشگوار و مطبوع است. سبزیها از بهترین منابع غذایی برای جلوگیری از سرطان است یکی از غذاهای اساسی که باید سر سفرهها باشد، سبزیهاست. این روزها ثابت شده که سبزیها و غذاهای فیبردار یکی از بهترین منابع برای جلوگیری از سرطانهاست. در قدیم، رسم جالبی داشتیم که در باغچههای منازلمان سبزی میکاشتیم. متأسفانه حتی موقعی که آدم به شمال هم میرود که این همه زمین مستعد وجود دارد، همتی نیست که افراد در باغچههای منزل خود تخم سبزی بریزند و از سبزیهای باغچۀ خودشان استفاده کنند. تقریباً تمام سبزیجات فصل یکی از ضرورتهای غذاست. امام رضا(ع) سر سفرهای که سبزی در آن نبود، نمینشستند. فقط ما بررسی کردهایم که شاهی (ترتیزک) را نباید شبها خورد. یکی از دلایلش هم این است که ویتامین «ث» آن بالاست و چون شبها انسان حرکت ندارد، بهدلیل بالابودن ویتامین «ث» شاهی، استخوانها کلسیم خود را در خون تخلیه میکنند و خطر رسوب کلسیم در کلیهها زیاد میشود و سنگ کلیه بهوجود میآید؛ اما ما همۀ سبزیجات را میتوانیم مصرف کنیم. بهتر است کسانی که اشتهایشان کم است، سبزیجات خوشبو مصرف کنند. سرکه زیاد بخوریم؛ اما آن را با لبنیات و تخممرغ و ماهی مصرف نکنیم بهتر است غذا را با غذاهای سبک شروع کنیم که هضم آن راحتتر باشد، ازجمله نان. وقتی خوردن را با غذاهای پرچرب شروع میکنید، سبب اشکال در هضم میشود. سرکه یکی از چیزهاییست که سر سفرههای معصومین علیهم السلام بوده است. امام رضا(ع) فرمودند: «من از وقتی وارد ایران شدم، از سرکه استفاده میکنم. در مدینه از نمک استفاده میکردم». شاید یکی از دلایلش گرمای شدید مدینه و خروج نمک بدن در اثر تعریق بوده است. البته باید نمک را به مقدار کم مصرف کرد؛ اما سرکه یکی از پایههای غذایی بوده است. فقط نباید سرکه را با لبنیات و تخممرغ و ماهی مصرف کرد. بنابراین هریک از اینها سر سفره بود، فقط یکی را انتخاب کنید. بعضی از غذاها اگر با هم مصرف شوند، در بدن ایجاد لک و پیس میکنند. تا گرسنه نشدهاید، شروع به خوردن غذا نکنید غذا را با اشتها شروع کنید؛ یعنی هیچوقت تا گرسنه نشدهاید غذا نخورید. در یکی از جنگها برای اینکه رابطۀ صلح برقرار شود، ازطرف امپراتوری روم برای پیامبر(ص) یک پزشک بهعنوان هدیه میفرستند. پیامبر(ص) میفرمایند پزشک را به کشور خودش برگردانید؛ زیرا ملت ما تا گرسنه نشوند سر سفره نمینشینند و قبل از سیرشدن از غذاخوردن دست میکشند. همین مطلب نشان میدهد اگر از برنامۀ غذایی درستی پیروی کنیم، اغلب نیازی به پزشک نخواهیم داشت. باید یکسوم معده را برای غذا و یکسوم آن را برای مایعات قرار داد. یکسوم معده هم باید خالی بماند. جالب اینجاست که غذای فصلهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارد؛ مثلاً اگر در اردیبهشت ماه نباید آب خنک صبحگاهی بخوریم، در تابستان باید بخوریم و در زمستان نباید بلافاصله که از خواب بیدار میشویم، آب بخوریم. غذاهای بهار را غذاهای لطیف، تابستان را غذاهای مایع و خنک، غذاهای پاییز را غذاهای پرانرژی مثل گوشتها و غذاهای زمستان را غذاهای خشک مانند سرخکردنیها، خشکبار، سیر و پیاز پیشنهاد کردهاند. سیر و پیاز را نباید در فروردین ماه بخورید. در تعطیلات نوروز که هرکجا میرویم مرتباً به ما شیرینی تعارف میکنند، نباید زیاد شیرینی بخوریم؛ بلکه میتوانیم از میوهها استفاده کنیم یا مختصری از آجیلهای طبیعی بخوریم. پس باید هم غذاهای فصل و هم مصلح (اصلاحکننده) غذاها را درنظر بگیریم. مثلاً اگر میخواهید کلهپاچه بخورید، نباید وسط تابستان باشد و معمولاً کلهپاچه را با انار، حلیم را با انگور و ماهی را با خرما یا عسل میخورند. مخصوصاً اگر شبها ماهی خوردید، حتماً یک غذای گرم بخورید تا بدن در شب سرد نباشد که سردی در اندامها نماند و فلجی پیش نیاید. یکی از روشهای بد غربیها ایستادهغذاخوردن و ایستادهادرارکردن است. در روایات داریم که ایستادهغذاخوردن سبب پادرد میشود. بهترین شکل غذاخوردن بهصورت نشسته است؛ بهطوریکه پای راست خم شود و پای چپ صاف قرار بگیرد. این مدل سبب میشود غذا راحتتر وارد معده شود. بعد از غذای روز، مقداری استراحت و بعد از غذای شب، مقداری حرکت پیشنهاد میشود. خیلی از خانمها واریس دارند؛ چون بلافاصله بعد از غذا یکی دو ساعتی میایستند و ظرف میشویند. این سبب میشود خون در پا جمع و بازگشت آن مشکل شود. بسیاری از دردهای سیاتیکی را بررسی کردیم و دیدیم رفتارهای بعد از غذای افراد دچار اشکال است که باید با شناخت آنها در رفعشان کوشید. |
|||
2 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: محمد81, سوزان |
1393 / 9 / 20، 07:41 عصر,
|
|||
|
|||
محبت اهل بیت (علیهم السلام) از زبان حیوانات !
(بسم الله الرحمن الرحیم) شاید در ابتدا تیتر بالا عجیب به نظر آید که مگر حیوانات نیز قدرت بر تکلم دارند؟ و تازه در صورت قبول این موضوع چه کسی به زبان ایشان آشنایی دارد و میتواند آواز ایشان را معنا نماید؟ در پاسخ به این سوال باید چندین نکته را تذکر و یادآوری نماییم. خداوند خالق جهان هستی و تمام جمادات، حیوانات، جنیان و انسانها میباشد، از این رو همان خالق بیهمتا به هر کدام از مخلوقاتش قدرت و نیرو و غریزه و استعدادی عنایت کرده که شاید هر کدام از موجودات عالم خلقت فقط از استعداد درونی خود آگاه بوده و اگر هم از استعداد و قوای سایر موجودات به حکم عقل اطلاعاتی را به دست آورده باشند ولی از انجام کارهای آنان ناتوان باشند. دیگر اینکه خداوند به عنوان خالق و آفریننده همه موجودات، میتواند هر قابلیتی را در وجود هر موجودی قرار دهد و این امر بر خداوند و قادر متعال امری بسیار سهل و آسان است. ولی از آنجاییکه ما همواره در غفلت به سر میبریم و میخواهیم همه چیز را بر محور عقل و درایت خود بسنجیم، بسیاری از این امور در نظرمان غیر قابل تصور و در پارهای موارد مضحکانه و خندهدار جلوه میکند. با این وجود خداوند برای درک بیشتر ما انسانها نمونههاییی از کارهای خارقالعاده و نمونههایی از رازهای شگفتی در جهان هستی از جمله تکلّم حیوانات را برای ما در طی اعصار و قرون مختلف یادآور شده تا به گوشهای از قدرت لایزال الهی ایمان بیاوریم و نسبت به آن آشنایی پیدا کنیم. مخصوصا برای ما مسلمانان با در اختیار قرار داشتن کتاب وحیانی قرآن مجید که مورد اتفاق و قبول همه مسلمانان است دیگر مجالی برای عجیب خواندن این موارد که در قرآن مجید به آن اشاره شده است باقی نمیماند. به عنوان نمونه وقتی ما به اعنوان یک مسلمان در کتاب شریف قرآن به سوره نمل و تکلم پیامبر الهی (حضرت سلیمان) با آن مورچه بر میخوریم لا اقل میبایست خود به حکم اعتقاد به تحریف نشدن قرآن مجید از وجود این حادثه و ذکر آن در کتاب الهی نه تنها شگفتزده و متعجب نشویم، بلکه با اعتقادی راسخ در مواجه با معاندین به دفاع از آنچه در این کتاب شریف آمده بپردازیم و دیگران را نسبت به آن آگاه نمائیم. بنابراین در اینکه حیواناتی با پیامبران الهی مستقیما سخن گفتهاند جزء اعتقادات مسلم ما مسلمانان است و به حکم نصّ قرآن به راحتی قابل اثبات است و نمیتوان در آن شکی به دل راه داد. و ذکر این موارد قرآنی حکایت از آن دارد که اگر حیوانی به اذن خداوند قدرت بر تکلم پیدا کرد پس این امکان برای دیگری نیز میسور است. گذشته از آن اینکه خداوند برای هر حیوانی آوازی مخصوص به خود را قرار داده و بنا بر روایات وارد شده در این زمینه این نغمهها و آوازها تسبیح خداوند متعال میباشد و در واقع هر موجودی به تناسب خود به تسبیح و ذکر خداوند مشغول است. به قول شاعر: هر کس به بهایی صفت حمد تو گوید بلبل به غزلخوانی و غمری به ترانه اما وهّابیت در ابزار سمعی و بصری خود از قبیل ماهواره و غیره، همواره و بدون توجه به روایاتی که در کتب مورد قبول خودشان است، به تمسخر و اهانت به روایاتی که از اهلبیت در باره محبت حیوانات نسبت به آن بزرگواران وارد شده، پرداختهاند. ما در اینجا صرف نظر از روایات وارده در کتب شیعی به وجود برخی از این روایات که در کتب مورد قبول ایشان وارد شده اشاره میکنیم. در کتب اهل سنت، در این زمینه احادیثی را مییابیم از جمله: «خروس سفید(الدیک الابیض)، دوست من و دوست دوستان من و دشمن دشمن من است».[۱] همچنین در تفسیر بغوی، مشهور به «معالم التّنزیل» آمده است که گروهی از یهودیان نزد ابن عباس آمده و به او گفتند: «از تو هفت پرسش داریم که اگر پاسخ آنها را به ما دادی مسلمان میشویم». ابن عباس گفت: «مشروط به آنکه پرسشهایتان برای درک مطلب باشد نه برای اذیت (و بحث بیهوده)». یهودیان گفتند: «... به ما بگو پرنده قنبر (پرنده قوقو) چه میگوید؟» ابن عباس گفت: «پرنده قنبر میگوید که خدایا! هر که بغض محمد و آل محمد در دل دارد را لعنت کن!»...[۲] این روایت به طور یقین قطرهای از اقیانوس بیکران فضایل امام حسین (علیه السلام) و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) است و آرزو میکنیم، ای کاش وهابیت به اندازه دانشمند مسیحی، نسبت به جایگاه والای آن حضرت معرفت پیدا میکردند؛ در آنجایی که «آنتوان بارای مسیحی» در در باره امام حسین(علیه السلام) میگوید: «اگر امام حسین (علیه السلام) از ما مسیحیان بود، بر روی هر کوی و برزنی، پرچمی بر افراشته و همانجا منبری گذارده و بر فراز آن با نام حسین (علیه السلام) مردم را به دین مسیح دعوت میکردیم».[۳] منابع: [۱]. ابن ابی اسامه الحافظ نور الدین الهیثمی (۲۸۲ ه)، مسند ابن ابی اسامه، مدینه المنوره ۱۴۱۳ ه.ق، الطبعه الاولی، تحقیق: د. حسین احمد الباکری، ج ۲، ص ۸۳۳، ح ۸۷۷ [۲]. البغوی (۵۱۶ ه)، تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، دار المعرفه بیروت تحقیق: خالد عبد الرحمن العک، ج ۳، ص ۴۰۹ [۳]. انتوان بار (معاصر)، الحسین فی الفکر المسیحی، دار العلوم الکویت، ص ۸۷ » پایگاه جامع ادیان فرق ومذاهب |
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, سوزان |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 10 مهمان