1393 / 12 / 16، 02:08 عصر
یاد ان پاییز گرم بخیر
ان شب های سرد
صدای باران و صدای نجوایی ارام
.سپری کردم با همه اینها پاییز و زمستان را
با گلهای مریمی در دستان یک خیال
با پروانه ای در دستان دیگری گذاشتن و
پرواز را یاد دادن و پرواز را اموختن ....
اما همه چیز مانند لبخند کوتاهی بود
لبخندی مانند پایان یک دفترچه خاطرات و
چون دفترچه ای که سر رسیدش تمام شده باشد انگار...
امروز من بودم و من
.من بودم و یک عالم حرف نگفته و باز هم نگفته......
ان شب های سرد
صدای باران و صدای نجوایی ارام
.سپری کردم با همه اینها پاییز و زمستان را
با گلهای مریمی در دستان یک خیال
با پروانه ای در دستان دیگری گذاشتن و
پرواز را یاد دادن و پرواز را اموختن ....
اما همه چیز مانند لبخند کوتاهی بود
لبخندی مانند پایان یک دفترچه خاطرات و
چون دفترچه ای که سر رسیدش تمام شده باشد انگار...
امروز من بودم و من
.من بودم و یک عالم حرف نگفته و باز هم نگفته......
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ