داستانهای عبرت آموز و کوتاه و عامیانه
|
1393 / 12 / 18، 12:54 عصر,
|
|||
|
|||
در شهر وينسبرگ آلمان قلعه اي وجود دارد که داستانی در مورد آن هست و مردم آنجا با افتخار آنرا تعريف ميکنند:
در سال 1140 ميلادي شاه کنراد سوم شهر را تسخير ميکند و مردم به اين قلعه پناه می برند وفرمانده دشمن پيام ميدهد که حاضر است اجازه بدهد زنان و بچه ها از قلعه خارج شوند و به رسم جوانمردی با ارزش ترين دارايی خودشان را هم بردارند و بروند به شرطی که به تنهايی قادر به حمل آن باشند قيافه فرمانده ديدني بود وقتی ديد هر زنی شوهر خودش را کول کرده و دارد از قلعه خارج ميشود ...! زنان مجرد هم پدر يا برادرشان را حمل ميکردند.. شاه خنده اش می گيرد اما خلف وعده نمي كند و اجازه ميدهد بروند . و اين قلعه از آنزمان تا به امروز به نام " قلعه زنان وفادار" شناخته ميشود ... اينکه با ارزش ترين چيز زندگی مردم آنجا پول و چيزهاي مادی نبود و اينکه اينقدر باهوش بودند كه زندگی عزیزان خود را نجات دادند تحسين برانگيز است. دعاکنیم دراین روزگار نیز باارزشترین دارایيهای ما خانواده وعزیزانمان باشند.
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
|
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, فرید, علی کوچولو, سعیده, خدیجه, اراز |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 17 مهمان