داستانهای عبرت آموز و کوتاه و عامیانه
|
1393 / 12 / 3، 12:09 عصر,
|
|||
|
|||
ادیسون به خانه بازگشت یاد داشتی به مادرش داد گفت : این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید سالها گذشت مادرش از دنیا رفته بود روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد آن را دراورده و خواند نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم ادیسون ساعتها گریست ودر خاطراتش نوشت : توماس آلوا ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد تقدیم به مادران دنیا
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
|
|||
12 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: یاسمن, مهدی, محمد81, محمد حسین, فرید, غلامرضا1, صدف, سوزان, راضیه, خدیجه, اراز, ابراهیم |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 50 مهمان