قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 11 / 16، 03:38 عصر,
|
|||
|
|||
کفش هایت را به پا کن تا به تا قاه قاهه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن خاله بازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب بی تکرارمان مادری از جنس باران داشتیم در کنارش خواب آسان داشتیم یا پدر اسطوره ی دنیای ما قهرمان باور زیبای ما... قصه های هر شب مادر بزرگ ماجرای بز بز قندی و گرگ قصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت هرکسی رنگ خودش بی شیله بود ثروت هر بچه قدری تیله بود....
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
|
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, غلامرضا1, سوزان, راضیه, خدیجه, افسانه, اراز |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 22 مهمان