ریشه ضرب المثلهای معروف پارسی
|
1393 / 11 / 2، 11:04 عصر,
|
|||
|
|||
پته اش روی آب افتاد
هرگاه راز و سر کسی فاش شود و به اصطلاح دیگر «طشتش از بام افتاده باشد» مجازا" می گویند : «فلانی پته اش روی آب افتاد» یعنی اسرار مگویش فاش و برملا گردید. آنچه را که امروزه به نام جواز و گذرنامه و بلیط نامیده میشود سابقا «پَتِه» میگفته اند. پته به منظور خروج از کشور همان است که تا چندی قبل به نام «تذکره» نامیده میشد و در حال حاضر آن را گذرنامه و یا به اصطلاح بین المللی «پاسپورت» میگویند که از طرف دولت متبوعه صادر میشود و در کشور مقصد و مورد نظر به منزله ی اجازه نامه ی اقامت تلقی میگردد. پته دیگری در رابطه با موضوع این مقاله وجود داشت که به گفته ی صاحبان فرهنگها و فرهنگنامه ها : «بند گونه ای بود که در جای جای جویهای نشیب دار می بستند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته نشود.» در حال حاضر که تمام شهرها و غالب روستاهای کشور لوله کشی شده و از آب تصفیه شده ی چاهها و چشمه سارها استفاده میکنند، واژه ی پته و پته بستن که از آن معنی و مفهوم بند بستن برجای جای جویهای نشیب دار اسفاده شود مهجور و دور از ذهن میباشد. ولی سابقا که لوله کشی نبود و آب مورد احتیاج شهرها در داخل جویهای سرباز (نه سربسته) جریان داشت هرجا که لازم میآمد مقداری از آب جاری به داخل کوچه های مسیر یا خانه های مسکونی جریان پیدا کند سد و بند کوچکی از جنس چوب به نام پته در داخل جوی خیابان یا کوچه قرار داده آب را به قدر کفایت (نه کم و نه زیاد) به داخل حوض و آب انبارخانه جریان میدادند تا از آب حوض برای شستشوی ظروف و اثاثیه و ملبوس و از آب نیمه صاف آب انبار که قسمت عمده ی گل و لای و اضافاتش رسوب کرده است برای نوشیدن و به کار بردن درامور خوراک پزی استفاده نمایند. سابقا" افرادی بودندکه در سالهای کم آبی و خشکسالی، احتیاج مبرم به آب برای پر کردن حوض و آب انبار به منظور رفع نیازمندیهای داخلی، آنان را وا میداشت که در غیر نوبت به حقوق دیگران تجاوز کرده از آب سهمی و نوبتی آنان، سوء استفاده کنند. برای حصول این مقصود نیمه های شب که تمام سکنه ی آن محله و آبادی بر بستر راحت و آسایش غنوده بودند در داخل جوی پته میبستند و آب میبردند. بدیهی است در آن نیمه های شب کمتر کسی متوجه آب دزدی آن شخص میشد، مگر آنکه فشار آب گاهی موجب گردد که پتهاش روی آب افتد یعنی فشار آب پته را از جایش کنده به جاهای دیگر ببرد که در این صورت ساکنان خانه های پایینتر پته را بر روی آب میدیدند و راز و سرش بدین وسیله فاش شده قشقرق برپا میشد و آبرویش برباد میرفت. |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از سراج تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, فاطمه, راضیه, اراز |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان