داستانهای عبرت آموز و کوتاه و عامیانه
|
1393 / 10 / 19، 08:19 صبح,
|
|||
|
|||
روز چهارشنبه دکتر حسابی سر کلاس به شاگردانش گفت:
بچه ها پنجشنبه امتحان میگیرم بصورت شفاهی... همان روز دکتر گفت اصلا همین امروز امتحان میگیرم و اون هم کتبی بچه ها همه اعتراض کردند، و دکتر گفت: همین که هست... هر کس نمیخواد بیاد جلو در کلاس بایسته... از 50 نفر، 3 نفر رفتن جلوی در و دکتر از بقیه امتحان گرفت و بعدش به بچه هایی که امتحان داده بودند رو کرد و گفت: از همه ی شما 10 نمره کم میکنم همه اعتراض کردند، دکتر ادامه داد و گفت: نمره امتحان این 3 نفر هم 20 رد میکنم دانشجوها با شدت بیشتر اعتراض کردند... دکتر گفت: بخاطر اینکه شما امروز زیر بار ظلم رفتید... "امروز درس ظلم ستیزی داشتیم..." *درود بر روانش*.
«اِلهی رِضیً بِرِضاکَ مُطیعاً لاِءَمْرِ قَضاکَ لا مَعْبُودَ سِوَاکَ»(دعا)
|
|||
9 کاربر به خاطر ارسال این پست از راضیه تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, ماهان, فرید, فاطمه, سوزان, سعیده, خدیجه |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 50 مهمان