قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 10 / 17، 05:57 عصر,
|
|||
|
|||
از دوست داشتن امشب از آسمان ديده تو روي شعرم ستاره ميبارد در سكوت سپيد كاغذها پنجه هايم جرقه ميكارد شعر ديوانه تب آلودم شرمگين از شيار خواهشها پيكرش را دوباره مي سوزد عطش جاودان آتشها آري آغاز دوست داشتن است گرچه پايان راه ناپيداست من به پايان دگر نينديشم كه همين دوست داشتن زيباست از سياهي چرا حذر كردن شب پر از قطره هاي الماس است آنچه از شب به جاي مي ماند عطر سكر آور گل ياس است آه بگذار گم شوم در تو كس نيابد ز من نشانه من روح سوزان آه مرطوب من بوزد بر تن ترانه من آه بگذار زين دريچه باز خفته در پرنيان رويا ها با پر روشني سفر گيرم بگذرم از حصار دنياها داني از زندگي چه ميخواهم من تو باشم ‚ تو ‚ پاي تا سر تو زندگي گر هزار باره بود بار ديگر تو بار ديگر تو آنچه در من نهفته درياييست كي توان نهفتنم باشد با تو زين سهمگين طوفاني كاش ياراي گفتنم باشد بس كه لبريزم از تو مي خواهم بدوم در ميان صحراها سر بكوبم به سنگ كوهستان تن بكوبم به موج دريا ها بس كه لبريزم از تو مي خواهم چون غباري ز خود فرو ريزم زير پاي تو سر نهم آرام به سبك سايه تو آويزم آري آغاز دوست داشتن است گرچه پايان راه نا پيداست من به پايان دگر نينديشم كه همين دوست داشتن زيباست فروغ فرخزاد
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
|
|||
9 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, ماهان, فرید, فاطمه, سوزان, راضیه, خدیجه, افسانه |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 23 مهمان