1393 / 3 / 19، 12:03 صبح
جارو دستم بود میرفتم اتاقم را جارو بزنم عمه ام دید و گفت : داری میری جارو بزنی ؟!
گفتم :پ ن پ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت 10 هری پاتر را بسازیم !!!(لبخند)(لبخند)
علی(لبخند)
خربزه خریدم اومدم خونه ،خواهرم میگه : خربزه است ؟
میگم : پ ن پ هندونست داره مسخره بازی در میاره ...
علی
حواسم نبود با صورت رفتم تو در . یه آقایی او مد و گفت ندیدیش ؟
گفتم : پ ن پ من دارکوبم می خوام با منقارم یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو .. (تشویق)(لبخند)(لبخند)
گفتم :پ ن پ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت 10 هری پاتر را بسازیم !!!(لبخند)(لبخند)
علی(لبخند)
خربزه خریدم اومدم خونه ،خواهرم میگه : خربزه است ؟
میگم : پ ن پ هندونست داره مسخره بازی در میاره ...
علی
حواسم نبود با صورت رفتم تو در . یه آقایی او مد و گفت ندیدیش ؟
گفتم : پ ن پ من دارکوبم می خوام با منقارم یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو .. (تشویق)(لبخند)(لبخند)