1393 / 8 / 20، 07:41 عصر
آرزوی چشمانم
چشمانم آرزوی دیدن دارد
وقلب آرزوی تپیدت در دنیای خوب دیدن
انگار دور همیشه دور است وناپیدا
و نزدیک احساس کمی آرامش
یاری خدا همیشگیست
اما چشمانم دیگر یاریگرم نیست
نزدیک ونزدیکتر ولی تاب وتوانم نیست
شب وتاریکی غم غربت چشمانم را دوچندان میکند
مادر این کوه صبر ومحبت دستان گرمش گره در دستانم
راهنمای چشمانم در دل تاریکیست
گفته اند چشمانم همچون ستارگان غروب خواهد کرد
باور نمیکنم
آری ستارگان را نمی توانم ببینم
ولی دوباره آرزو میکنم
وخدارا قسم می دهم به غروبگاه ستارگان
که قسمی بس بزرگ می باشد
که نزدیک کند روزی را که چشمانمان خوب ببیند
آمین یا رب العالمین
چشمانم آرزوی دیدن دارد
وقلب آرزوی تپیدت در دنیای خوب دیدن
انگار دور همیشه دور است وناپیدا
و نزدیک احساس کمی آرامش
یاری خدا همیشگیست
اما چشمانم دیگر یاریگرم نیست
نزدیک ونزدیکتر ولی تاب وتوانم نیست
شب وتاریکی غم غربت چشمانم را دوچندان میکند
مادر این کوه صبر ومحبت دستان گرمش گره در دستانم
راهنمای چشمانم در دل تاریکیست
گفته اند چشمانم همچون ستارگان غروب خواهد کرد
باور نمیکنم
آری ستارگان را نمی توانم ببینم
ولی دوباره آرزو میکنم
وخدارا قسم می دهم به غروبگاه ستارگان
که قسمی بس بزرگ می باشد
که نزدیک کند روزی را که چشمانمان خوب ببیند
آمین یا رب العالمین