داستانهای عبرت آموز و کوتاه و عامیانه
|
1393 / 8 / 8، 11:07 عصر,
|
|||
|
|||
دوست خدا بودن سخت نیست
پیرمردی هر روز تو محله می دید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد پیرمرد رفت یک کتانی نو خرید و اومد و به پسرک داد و گفت بیا این کفشها رو بپوش پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت: نه پسرک گفت پس دوست خدایی چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم... |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: یاسمن, ملیحه, مصطفی, مرتضی, محمد81, محمد حسین, سوزان |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 14 مهمان