1393 / 7 / 18، 02:03 عصر
من ارپی ام ارپی !
گاهی از نبایدهای اطرافت دلتنگ می شوی ، گاهی بغض می شوی و گاهی فریاد و اما چون بغض و فریادت راه به جایی نمی برد ، سکوت می شوی ، سکوت تو تلخ ترو پر معناتر از فریاد است ! اما ایا در اطراف تو کسی هست که سکوت معنی دار تو را درک نماید ؟!
جای بسی تاسف است در ایران من میلیونها نفر قربانی ارپی این مولود نامشروع طبیعت می شوند اما تا کسی با این هیولا رودر رو و درگیر نشود او را نمی شناسد و تاسف بار تر این که ،گاهی امار ارپی دریک خانواده از دو نفرهم فراتر می رود به راستی چرا ؟
مسئولیت اگاه سازی و اطلاع رسانی عمومی بر عهده ی چه کسی و چه ارگانی ست ؟ یک نفر به من بگوید این موسسه ی حمایت از بیماران ارپی و اشتارگات در کجای این زیر مجموعه ی معیوب قرار می گیرد و نقش ان چیست ؟
ارپی قهرمان استتار است او سالها با تو و درکنار تو و بر سر سفره ی تو بزرگ می شود ، جان میگیرد و تبدیل به یک غول می شود و به ناگاه انچه که دست پرورده ی خود توست بلای جان تو میشود!
و دریک روز دلتنگ پاییزی اهریمن بزرگ خود را به زشترین و هولناکترین شکل ممکن به تو مینمایاند و انگاه تو از ترس غالب تهی میکنی
به راستی چرا نقش رسانه ی ملی ما رادیو تلوزیون و نشریات و مجلات در زمینه ی بیماریهای خاص کم رنگ است ؟ تلوزیون ما 24 ساعته برنامه دارد اما .....
چند نفر از بیماران مبتلا به ارپی و اشتارگات قبل از رویارویی با اهریمن بزرگ ان را می شناختند و نسبت به این بیماری اگاهی داشتند؟
پس از رویارویی بااین بیماری چه خدماتی به شما ارائه شد ؟ ایا اطلاعات پزشک شما به روز بود ؟ ایا کسی شما را به سوی موسسه ی حمایت از بیماران ارپی هدایت کرد ؟ یقیننا شما هم به طور تصادفی بعد از ارتباط با سایر بیماران متوجه شدید که یک موسسه به نام بیماران ارپی اشتارگات و لبر وجود دارد !
به نظر شما این موسسه نباید امار دقیقی از بیماران ارپی و درصد شیوع ان داشته باشد ؟ این حداقل و پیش پا افتاده ترین کاریست که می بایست این موسسه انجام داده باشد اما زهی خیال باطل ! و البته انجام ان هم بسیار سهل و اسان است اما....
کدامیک از عزیزان مبتلا به بیماریهای ژنتیک چشم از طریق این موسسه توانسته اند با وسایل کمک اموزشی اشنا شوند و در این زمینه خدمات اندکی نیز دریافت نمایند ؟ ایا برای اشتغال این عزیزان این موسسه فعالیتی انجام داده است ؟
کدامیک از عزیزانی که در این موسسه ثبت نام کرده اند در جریان روند تحقیقاتی و پیشرفت این بیماری از طریق این موسسه قرار گرفته اند؟ از زمان تاسیس این موسسه چند نشریه به چاپ رسانده است؟ با کدام نهاد مردمی و یا اداره جهت جلب کمک و همکاری و رفع مشکلات این عزیزان هماهنگی صورت گرفته ؟ایا از زمان تاسیس ، هیچ کمکی به این موسسه چه داخلی و خارجی نشده است ؟ اگر شده این کمکها سر از کجا دراورده اند و اگر نشده نشان از روابط اجتماعی و اکتیو بودن و فعالیت بیش از حد این موسسه است ؟
بنظر شما نباید هر شش ماه یک بار فعالیت این موسسات کنترل و پیگیری شوند ؟ نباید یک نهاد کارایی این گونه موسسات را بسنجد ؟
خداوندا من ایرانیم ایرانی !اما کسی در ایران من ، مرا نمی بیند ! من شاهنامه ام همان شاهنامه ای که نشان از فرهنگ و ادب من دارد ! من ابیات نفیسم همان ابیات نفیسی که برسردرب سازمان ملل میخکوب شده اند! اما در مملکت من ، این روزها علم و حقیقت مدفون شده است و ساپورت زنان مشهود ! من ارپی ام ارپی ! یک نفر مرا دریابد !من قربانی ژنتیکم !من حق انتخاب ژن هایم را نداشته ام !
اهای ریئس جمهور من ، اهای نمایندگان مجلس من ، من از اینده ی نامعلوم خود در هراسم ! من یک بیمار خاصم مرا دریابید! من ارپی ام ارپی !
گاهی از نبایدهای اطرافت دلتنگ می شوی ، گاهی بغض می شوی و گاهی فریاد و اما چون بغض و فریادت راه به جایی نمی برد ، سکوت می شوی ، سکوت تو تلخ ترو پر معناتر از فریاد است ! اما ایا در اطراف تو کسی هست که سکوت معنی دار تو را درک نماید ؟!
جای بسی تاسف است در ایران من میلیونها نفر قربانی ارپی این مولود نامشروع طبیعت می شوند اما تا کسی با این هیولا رودر رو و درگیر نشود او را نمی شناسد و تاسف بار تر این که ،گاهی امار ارپی دریک خانواده از دو نفرهم فراتر می رود به راستی چرا ؟
مسئولیت اگاه سازی و اطلاع رسانی عمومی بر عهده ی چه کسی و چه ارگانی ست ؟ یک نفر به من بگوید این موسسه ی حمایت از بیماران ارپی و اشتارگات در کجای این زیر مجموعه ی معیوب قرار می گیرد و نقش ان چیست ؟
ارپی قهرمان استتار است او سالها با تو و درکنار تو و بر سر سفره ی تو بزرگ می شود ، جان میگیرد و تبدیل به یک غول می شود و به ناگاه انچه که دست پرورده ی خود توست بلای جان تو میشود!
و دریک روز دلتنگ پاییزی اهریمن بزرگ خود را به زشترین و هولناکترین شکل ممکن به تو مینمایاند و انگاه تو از ترس غالب تهی میکنی
به راستی چرا نقش رسانه ی ملی ما رادیو تلوزیون و نشریات و مجلات در زمینه ی بیماریهای خاص کم رنگ است ؟ تلوزیون ما 24 ساعته برنامه دارد اما .....
چند نفر از بیماران مبتلا به ارپی و اشتارگات قبل از رویارویی با اهریمن بزرگ ان را می شناختند و نسبت به این بیماری اگاهی داشتند؟
پس از رویارویی بااین بیماری چه خدماتی به شما ارائه شد ؟ ایا اطلاعات پزشک شما به روز بود ؟ ایا کسی شما را به سوی موسسه ی حمایت از بیماران ارپی هدایت کرد ؟ یقیننا شما هم به طور تصادفی بعد از ارتباط با سایر بیماران متوجه شدید که یک موسسه به نام بیماران ارپی اشتارگات و لبر وجود دارد !
به نظر شما این موسسه نباید امار دقیقی از بیماران ارپی و درصد شیوع ان داشته باشد ؟ این حداقل و پیش پا افتاده ترین کاریست که می بایست این موسسه انجام داده باشد اما زهی خیال باطل ! و البته انجام ان هم بسیار سهل و اسان است اما....
کدامیک از عزیزان مبتلا به بیماریهای ژنتیک چشم از طریق این موسسه توانسته اند با وسایل کمک اموزشی اشنا شوند و در این زمینه خدمات اندکی نیز دریافت نمایند ؟ ایا برای اشتغال این عزیزان این موسسه فعالیتی انجام داده است ؟
کدامیک از عزیزانی که در این موسسه ثبت نام کرده اند در جریان روند تحقیقاتی و پیشرفت این بیماری از طریق این موسسه قرار گرفته اند؟ از زمان تاسیس این موسسه چند نشریه به چاپ رسانده است؟ با کدام نهاد مردمی و یا اداره جهت جلب کمک و همکاری و رفع مشکلات این عزیزان هماهنگی صورت گرفته ؟ایا از زمان تاسیس ، هیچ کمکی به این موسسه چه داخلی و خارجی نشده است ؟ اگر شده این کمکها سر از کجا دراورده اند و اگر نشده نشان از روابط اجتماعی و اکتیو بودن و فعالیت بیش از حد این موسسه است ؟
بنظر شما نباید هر شش ماه یک بار فعالیت این موسسات کنترل و پیگیری شوند ؟ نباید یک نهاد کارایی این گونه موسسات را بسنجد ؟
خداوندا من ایرانیم ایرانی !اما کسی در ایران من ، مرا نمی بیند ! من شاهنامه ام همان شاهنامه ای که نشان از فرهنگ و ادب من دارد ! من ابیات نفیسم همان ابیات نفیسی که برسردرب سازمان ملل میخکوب شده اند! اما در مملکت من ، این روزها علم و حقیقت مدفون شده است و ساپورت زنان مشهود ! من ارپی ام ارپی ! یک نفر مرا دریابد !من قربانی ژنتیکم !من حق انتخاب ژن هایم را نداشته ام !
اهای ریئس جمهور من ، اهای نمایندگان مجلس من ، من از اینده ی نامعلوم خود در هراسم ! من یک بیمار خاصم مرا دریابید! من ارپی ام ارپی !