قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 7 / 11، 02:16 عصر,
|
|||
|
|||
گلپونه ها گلپونه هاي وحشي دشت اميدم ، وقت سحر شد خاموشي شب رفت و فردايي دگر شد من مانده ام تنهاي ، تنها من مانده ام تنها ميان سيل غمها گلپونه هاي وحشي دشت اميدم ، وقت جداييها گذشته باران اشكم روي گور دل چكيده بر خاك سرد و تيره اي پاشيده شبنم من ديده بر راه شما دارم كه شايد سر بر كشيد از خاكهاي تيره غم من مرغك افسرده اي بر شاخسارم گلپونه ها ، گلپونه ها چشم انتظارم ميخواهم اكنون تا سحر گاهان بخوانم افسرده ام ، ديوانه ام ، آزرده جانم گلپونه ها ، گلپونه ها ، غمها مرا كشت گلپونه ها آزار آدمها مرا كشت گلپونه ها نا مهرباني آتشم زد گلپونه ها بي همزباني آتشم زد گلپونه ها در باده ها مستي نمانده جز اشك غم در ساغر هستي نمانده گلپونه ها ديگر خدا هم ياد من نيست همدرد دل ، شبها بجز فرياد من نيست گلپونه ها آن ساغر بشكسته ام من گلپونه ها از زندگاني خسته ام من ديگر بس است آخر جداييها خدا را سر بركشيد از خاكهاي تيره غم گلپونه ها ، گلپونه ها من بيقرارم اي قصه گويان وفا چشم انتظارم آه اي پرستوهاي ره گم كرده دشت سوي ديار آشناييها بكوچيد با من بمانيد ، با من بخوانيد شايــــــــد كه هستي را ز سر گيرم دوباره شايــــــــد آن شور مستي را ز سر گيرم دوباره هما میر افشار |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, سوزان, حسین |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 16 مهمان