1393 / 3 / 10، 06:48 عصر
سلام آقای سروش .مطلبتون رو مطالعه کردم.فوق العاده بود.راستش مدتیه که در رابطه با همین موضوع با خانوادم درگیرم.خواستگارانی داشتم که به خاطر مشکلم جرات نکردم باهاشون صحبت کنم.راستش اصلا نمیدونم چطور در مورد بیماریم باهاشون حرف بزنم.اگه جلسه اول نگم وبعد از چند جلسه دیدار وآشنایی بیشتر بهشون بگم واونوقت اونها بخاطر این مساله قید همه چیز رو بزن اون زمان با حس پس زده شدن چه کنم؟می ترسم.....اصلا سردرگم شدم .میشه لطفا به عنوان برادر بزرگتر منو راهنمایی کنید؟
دوستدار شما برادر بزرگوار سماء
دوستدار شما برادر بزرگوار سماء