قطعه های عاشقانه و اشعار زیبا و عاشقانه
|
1393 / 6 / 21، 03:00 عصر,
|
|||
|
|||
شوق دیدار
این چه رازیست که در پرده چشمان تو خفته ست به ناز؟ ای که در چهره پر مهر تو جاریست بهار از غم عشق تو دل آشفته ست و نفس می کشد آرام و صبور زیر آوار تب و درد فراق پریان در خوابند من و اشک و دل و غم بیداریم ! گر چه بر خانه قلب من غم بی امان می تازد لیک در ظلمت این درد خموش شوق دیدار تو تا صبح بهار زنده اش می دارد زنده اش می دارد |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, سوزان, خدیجه |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 43 مهمان