احادیث و روایات ائمه و معصومین
|
1394 / 9 / 2، 10:23 عصر,
|
|||
|
|||
توصیههای امام باقر(ع) به فرزندشان درباره دوستیابی
(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: پدرم مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهى فرمود. سه نكته ادب اين بود كه فرمود: فرزندم! هركس با دوست بد بنشيند، سالم نمىماند و هر كس گفتارش را كنترل نكند، پشيمان مىشود، و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود، مورد بدگمانى قرار مىگيرد(زير سؤال مىرود) و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود: دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد، و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مىشود و با سخن چين. متن حدیث: اَدَّبَنى اَبى بِثَلاثٍ ... و نَهانى عَن ثَلاثٍ: قالَ لى: يا بُنَىَّ مَن يَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا يَسلَم وَ مَن لا يُقَـيِّد اَلفاظَهُ يَندَم، وَ مَن يَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ يُتَّهَم... وَ نَهانى اَن اُصاحِبَ حاسِدَ نِعمَةٍ وَ شامِتا بِمُصيبَةٍ، اَو حامِلَ نَميمَةٍ. » «تحف العقول، صفحه376»
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
4 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: نیایش, مهوش, صدف, آرزو |
1394 / 9 / 9، 03:32 عصر,
|
|||
|
|||
چرا فقط برای امام حسین(ع) اربعین میگیریم؟
** (بسم الله الرحمن الرحیم) در حقیقت برقراری عزای حسینی یک جهاد مقدس و احیای خط ائمه (ع) و تبیین مظلومیت آنان و اعتراض به ظالمان و حمایت از مظلومان، و انتقال فرهنگ شهادت به نسلهای آینده است. همزمان با فرارسیدن اربعین حسینی، انسانهای بسیاری که محب اهل بیت علیهمالسلام هستند و تفاوتی ندارد که شیعه هستند یا غیر شیعه، از نقاط دور و نزدیک، فرسنگها راه را برای زیارت بارگاه ملکوتی حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به کربلا میروند. یکی از سؤالاتی که ممکن است برای برخی از افراد به وجود آید این است که چرا برای شهادت امام حسین (ع) مراسم اربعین برگزار میشود، ولی در رحلت پیامبر و سایر ائمه این کار صورت نمیگیرد؟ توضیح دهید. پاسخی که میتوان به این سؤال داد این است که: اقامه عزای حسین در اربعین سالار شهیدان در جهان تشیع به خاطر چند چیز است: 1 ـ برپایی مراسم سوگواری برای امام حسین (ع) در مناسبتهای مختلف دستور امامان (ع) است. گریستن بر ابا عبدالله الحسین (ع) ثواب بسیار دارد. فرشتگان، پیامبران، زمین، آسمان، حیوانات صحرا و دریا هم بر عزای حسین (ع) گریستهاند. عزاداری بر حسین (ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشهدا(ع) است. دستور امامان بر گریستن بر امام حسین (ع) بسیار است. حضرت رضا (ع) به ریّان بن شبیب فرمود: «اگر بر چیزی گریه کنی، بر حسین بن علی گریه کن، که او را همچون گوسفند سر بریدند». یکی از رموز این همه تأکید بر سوگواری امام حسین (ع) این است که این کار یک نوع مبارزه با ستمگران بنیامیه و بنیعباس و طاغوتیان است. در حقیقت برقراری عزای حسینی یک جهاد مقدس و احیای خط ائمه (ع) و تبیین مظلومیت آنان و اعتراض به ظالمان و حمایت از مظلومان، و انتقال فرهنگ شهادت به نسلهای آینده است. محرم و صفر اسلام را بیمه کرده است 2 ـ در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع) جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهداء (ع) شدند، نیز بنا به برخی نقلها در اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) در بازگشت از شام وارد کربلا شدند و برای شهدای کربلا گریه و عزا داری نمودند بنابر این اولین عزاداری برای سیدالشهدا در اربعین شهادت حضرت صورت گرفت. شیعیان نیز برای شرکت در عزا داری حضرت زینب و اسرای کربلا و احیای خاطره غمبار عاشورا و تداوم شور حسینی همه ساله در اربعین عزاداری میکنند. 3 ـ زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین مستحب است و از نشانههای مؤمن شمرده شده است. امام عسکری (ع) فرمود: «نشانههای مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی به خاک گذاشتن (در حال سجده)، و بسم الله را (در نماز) بلند گفتن». به طور کلی، تاکید و توصیهای که از طرف ائمه (ع) برای عزا داری امام حسین صورت گرفته، در مورد هیچ امامی صورت نگرفته و با آن که شهادت امام حسین در یک روز است، اما همان طور که میدانید عزاداری برای ایشان از مدتها قبل و پس از آن ادامه مییاید. این همه برای رسیدن به هدف و درسهایی است که در عاشورا بوده که هدف تمام امامان (ع) در آن خلاصه شده است که در قیام امام حسین (ع) روشنتر، آشکارتر، جامعتر و عمیقتر وجود یافته است. پی نوشتها: 1 . سفینة البحار، ج1، ص 97. 2 . بحارالانوار، ج44، ص 286. 3 . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 41.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: نیایش, مهوش, صدف, رویا, آرزو |
1394 / 9 / 19، 12:54 عصر,
|
|||
|
|||
ماجرای رحلت و قبض روح پیامبر صلی الله علیه و آله
-------------- (بسم الله الرحمن الرحیم) -------------- در حالی که اضطراب و دلهره، سراسر «مدینه» را فرا گرفته بود، یاران پیامبر- صلی الله علیه و آله -، با دیدگانی اشکبار و دل هایی آکنده از اندوه، دور خانه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ گرد آمده بودند تا از سرانجام بیماری پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آگاه شوند. گزارش هایی که از داخل خانه به بیرون می رسید، از وخامت وضع مزاجی آن حضرت، حکایت می کرد و هر نوع امید بهبودی را از بین می برد. گروهی از یاران آن حضرت، علاقه مند بودند که از نزدیک رهبر عالیقدر خود را زیارت کنند، ولی وخامت وضع پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ اجازه نمی داد در اتاقی که حضرت در آن بستری شده بود، جز اهل بیت وی، کسی رفت و آمد کند. دختر گرامی و یگانه یادگار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ، فاطمه ـ علیها السلام ـ در کنار بستر پدر بزرگوارش نشسته بود و بر چهره نورانی آن حضرت نظاره می کرد. ایشان مشاهده می کرد که عرق موت، بسان دانه های مروارید، از پیشانی و صورت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ سرازیر می شود.[1] زهرای مرضیّه با دیدگانی اشک بار و اندوهگین، شعر زیر را که از سروده های ابوطالب درباره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بود، زمزمه می کرد: و ابیض یستسقی الغمام بوجهه ـ ثمال الیتامی عصمة للارامل؛ یعنی چهره روشنی که به احترام آن از ابر باران درخواست می شود، شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است. در این هنگام، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دیدگان خود را گشود و با صدای آهسته به دختر عزیزش فرمود: این شعری است که ابوطالب درباره من سروده است، ولی شایسته است به جای آن، این آیه را تلاوت کنید: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاکرِينَ[2] یعنی محمّد پیامبر خدا است و پیش از او پیامبرانی آمده اند و رفته اند. آیا هر گاه او فوت کند و یا کشته شود، به آیین گذشتگان خود باز می گردید؟ هر کس به آیین گذشتگان خود باز گردد، خدا را ضرر نمی رساند و خداوند، سپاس گزاران را پاداش می دهد.[3] پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ با دختر خود سخن می گوید.تجربه نشان می دهد که عواطف در شخصیت های بزرگ، بر اثر تراکم افکار و فعالیت های زیاد، نسبت به فرزندان خود کم فروغ می شود. زیرا اهداف بزرگ و افکار جهانی، آن چنان آن را به خود مشغول می سازد که دیگر عاطفه و علاقه به فرزندان، مجالی برای بروز و ظهور خود نمی یابد؛ ولی شخصیت های بزرگ معنوی از این قاعده، مستثنی هستند. آنان با داشتن بزرگترین اهداف و ایده های جهانی و مشاغل روز افزون، روح وسیع و بزرگی دارند که گرایش به یک قسمت، آن ها را از قسمت دیگر باز نمی دارد. علاقه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به یگانه فرزندش، از عالی ترین تجلّی عواطف انسانی بود.[4] تا آن جا که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ هیچ گاه بدون وداع و خداحافظی با دختر خود، به مسافرت نمی رفت و هنگام مراجعت از سفر، قبل از همه به دیدن زهرا ـ علیها السلام ـ می شتافت؛ در برابر همسران خود، از وی احترام شایسته ای به عمل می آورد و به یاران خود می فرمود: «فاطمه پاره تن من است. خشنودی وی خشنودی من و خشم او خشم من است».[5] دیدار حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ پیامبر- صلی الله علیه و آله - را به یاد پاکترین و با عاطفه ترین، زنان جهان، حضرت خدیجه کبری ـ علیها السلام ـ می انداخت که در راه هدف مقدّس شوهر، به سختی های عجیبی تن داد و ثروت و مکنت خود را در آن راه بذل کرد. در تمام روزهایی که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بستری بود، فاطمه ـ علیها السلام ـ در کنار بستر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نشسته و لحظه اي از او دور نمی شد. ناگاه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به دختر خود اشاره کرد که با او سخن بگوید: زهرا ـ علیها السلام ـ قدری خم شد و سر را نزدیک پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آورد. آن گاه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ با دخترش به طور آهسته سخن گفت؛ کسانی که در کنار بستر آن حضرت بودند، از حقیقت گفتگوی آن ها آگاه نشدند. وقتی سخن پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به پایان رسید، زهرا ـ علیها السلام ـ به شدت گریست و سیلاب اشک از دیدگانش جاری شد. ولی مقارن همین وضع پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بار دیگر به دخترش اشاره کرد و آهسته با وی سخن گفت: این بار حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ خوشحال شد. وجود این دو حالت متضاد در دو وقت مقارن، حاضران را متعجب ساخت، آنان از زهرا ـ علیها السلام ـ خواستند که از حقیقت گفتار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ آگاهشان سازد و علّت بروز این دو حالت مختلف را برای آنان روشن سازد. زهرا ـ علیها السلام ـ فرمود: من راز رسول خدا را فاش نمی کنم. پس از درگذشت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ زهرا ـ علیها السلام ـ روی اصرار عایشه، آنان را از حقیقت ماجرا آگاه ساخت و فرمود: پدرم در نخستین بار، مرا از مرگ خود مطلع کرد و اظهار نموده که من از این بیماری، بهبودی نمی یابم. برای همین جهت به من گریه و ناله دست داد، ولی بار دیگر به من فرمود که تو نخستین کسی هستی که از اهل بیت من، به من ملحق می شوی. این خبر مرا خوشحال کرد و فهمیدم که پس از اندکی به پدرم ملحق می شوم.[6] از ابن عباس روايت شده است که رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ هنگام بيماري لحظه اي بيهوش گرديد، در آن هنگام در خانه کوبيده شد. حضرت فاطمه ـ عليها السلام ـ فرمود: کيستي؟ کوبنده در گفت: مرد غريبي هستم، آمده ام از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ پرسشي کنم. آيا اجازه مي دهيد به محضرش برسم؟ فاطمه ـ عليها السلام ـ فرمود: بازگرد، خدا تو را بيامرزد. اکنون پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بيمار است. آن شخص غريب رفت و پس از لحظه اي باز آمد و در خانه را کوبيد و گفت: مرد غريبي است که از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اجازه ورود مي طلبد، آيا به غريبان اجازه ورود مي دهيد؟ در اين هنگام رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به هوش آمد و فرمود: فاطمه جان! آيا مي داني اين شخص کيست؟ اين کسي است که جمعيت ها را پراکنده مي کند. اين فرشته مرگ (عزرائيل) است. به خدا سوگند قبل از من از کسي اجازه نگرفته و پس از من هم از احدي اجازه نمي گيرد. به خاطر مقام ارجمندي که در پيشگاه خداوند دارم، از من اجازه مي طلبد، به او اجازه ورود بده. فاطمه ـ عليها السلام ـ به او فرمود: داخل شو، خدا تو را بيامرزد. عزرائيل مانند نسيم ملايمي وارد خانه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شد و گفت: «السلام علي اهل بيت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا».[7] خداوند متعال تو را سلام مي رساند و فرمان داده است تا بي اجازه تو قبض روح نکنم. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: از تو درخواستي دارم، منتظر بمان تا جبرئيل نيز حاضر شود. در اين هنگام جبرئيل به حضور پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيد، حضرت فرمود: در چنين موقعيتي مرا تنها گذاشتي. جبرئيل عرض کرد: بشارت باد که تو را مژده آورده ام. حضرت پرسيد: آن مژده کدام است؟ جبرئيل عرض کرد: آتش جهنم به مناسبت ورود تو به بهشت خاموش شده است و بهشت آراسته شده و حوريان سياه چشم، صف در صف ايستاده اند و فرشتگان، قدوم روح تو را ستايش مي گويند. حضرت فرمود: چه نيکوست! آيا سخن ديگري داريد؟ جبرئيل عرض کرد: بهشت بر پيامبران، پيش از ورود تو حرام است. حضرت فرمود: بشارت مرا افزون کن. عرض کرد: خداوند به تو آن داده که به هيچ پيامبري نداده است و آن حوض کوثر و مقام پسنديده و شفاعت امّت است که تنها مخصوص توست. حضرت فرمود: از شنيدن اين بشارت، دلم آرام شد و احساس رضايت مي کنم. اي ملک الموت! نزديک بيا و قبض روحم کن.[8] آن حضرت در آخرین روز های بیماری خود، نماز و رعایت حال بردگان را زیاد سفارش می کرد و مي فرمود: با بردگان به نیکی رفتار کنید و در خوراک و پوشاک آن ها دقت نمایید و با آنان به نرمی سخن بگویید و حسن معاشرت را پیشه خود سازید. در آخرین لحظه های زندگی، چشمان خود را باز کرد و گفت: برادرم را صدا بزنید تا بیاید در کنار بستر من بنشیند. همه فهمیدند مقصودش علی ـ علیه السلام ـ است. علی ـ علیه السلام ـ در کنار بستر آن حضرت نشست، ولی احساس کرد که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می خواهد از بستر برخیزد. علی ـ علیه السلام ـ آن بزرگوار را از بستربلند کرد و به سینه خود تکیه داد. چیزی نگذشت که علائم احتضار در وجود شریف پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ پدید آمد، آن حضرت در آغوش علی ـ علیه السلام ـ جان به جان آفرین تسلیم کرد.[9] امیر مومنان – علیه السلام - در یکی از خطبه های خود به این مطلب تصریح کرده و می فرماید: «و لقد قبض رسول الله و ان رأسه لعلی صدری... و لقد ولیت غسله و الملائکة اعوانی»؛[10] یعنی پیامبر خدا در حالی که سر او بر سینه من بود، قبض روح شد من در حالی که فرشتگان مرا یاری و کمک می کردند، ایشان را غسل دادم. گروهی از محدّثین نقل می کنند که آخرین جمله ای که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ درآخرین لحظات زندگی خود فرمود، جمله: «لا، مع الرّفیق الاعلی» بوده است. گویا فرشته وحی (جبرئیل) او را در موقع قبض روح، مخیّر ساخته است که بهبودی یابد و بار دیگر به این جهان باز گردد؛ و یا پیک الهی (عزرائیل) روح او را قبض کند و به سرای دیگر بشتابد. وی با گفتن جمله مزبور، به پیک الهی رسانیده است که می خواهد به سرای دیگر بشتابد و با کسانی که در آیه زير به آن ها اشاره شده، به سر ببرد: وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِک مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِيقًا[11] ؛ یعنی کسانی که از خدا و رسولش اطاعت کنند، با کسانی هستند که خداوند به آن ها نعمت بخشیده؛ از پیامبران و و صدّیقان و شهیدان و صالحان و این ها چه نیکو دوستان و رفیقانی هستند. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ این جمله را (لا مع الرّفیق الاعلی) فرمود و دیدگان و لب های وی روی هم افتاد.[12] [1] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیّت، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ دوم، 1363.ش، ج 2، ص 503. [2] . سوره آل عمران ،آیه 144. [3] . مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه رسولي محلاتی، سید هاشم، تهران، انتشارات علمیّه اسلامیّه، چاپ دوم، 1346 ش، ج اول، ص 176 ـ 177. [4] . سبحانی، پیشین، ج 2، ص 504. [5] . ربانی خلخالی، علی، زن از دیدگاه اسلام، قم، انتشارات قرآن، چاپ اول، 1399.ق، ص 16 به نقل از: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 2، ص120. [6] . ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، داربیروت للطباعة و النشر، چاپ اول، 1405.ق، ج 2، ص 247 ـ 248 ؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 323. [7] . محمدي اشتهاردي، محمد، سوگنامه آل محمد- صلی الله علیه و آله -، قم، انتشارات ناصر، چاپ اول، 1379ش، ص18ـ19 به نقل از: قمی، عباس، الانوار البهية، ص16ـ17 ؛ همو، کحل البصر، ص192. [8] . اوليايي، سيد نبي الدين، تاريخ انبياء (قصص قرآن)، با مقدمه دکتر خلخالي، سيد کاظم، تهران، نشر محمد، چاپ سوم، 1364ش، ص720. [9] . ابن سعد، پیشین، ج 2، ص 263. [10] . سبحانی، پیشین، ص 507 به نقل از نهج البلاغه. [11] . سوره نساء ، آیه 69. [12] . ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویه، قم، انتشارات ایران، چاپ اول، 1363ش، ج 4، ص 305؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1390.ق، ص137. » اندیشه قم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
4 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: نیایش, مهوش, صدف, رویا |
1394 / 9 / 22، 02:15 عصر,
|
|||
|
|||
==== آخرالزمان در 16 روایت ===
واژه "آخرالزمان" یکی از واژههایی است که بارها در روایات پیشوایان معصوم(ع) و متون ادیان الهی آمده است. آخرالزمان نه فقط یک دوره زمانی خاص است، بلکه واقعاً به مرحلهای ویژه در پایان زمان اتلاق میشود. فهم زمانی دقیق و تعیین این دوره، بسیار سخت و بلکه ناممکن است. به همین خاطر، ادیان به بیان خصوصیات این دوره پرداختهاند. البته به نظر می رسد آخرالزمان از چنان وسعت زمانی ای برخوردار باشد که بتوان مطمئن بود هنوز تا پایان زمان، راه درازی مانده است. چرا که پیامبر اکرم(ص) در ادیان الهی، پیامبر آخرالزمان معرفی شده است و زمان ظهور امام عصر(عج) نیز آخرالزمان بیان شده است و زمان وقوع قیامت هم آخرالزمان معرفی شده است. در متون دینی ما بارها عبارت آخرالزمان آمده است. در روایات معصومین(ع) به ویژگی های آخرالزمان توجه ویژه ای شده است. در این مجال به روایات پیامبر(ص) در این موضوع می پردازیم.
رسول خدا(ص) می فرمایند:
وقتی آخرالزمان فرا می رسد مرگ نیکان امت مرا گلچین می کند چنانکه شما خرماهای خوب را از طبق انتخاب می کنید.1
فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه فتنه هایی مانند پاره های شب تاریک پدید آید غنیمت شمارید در آن هنگام انسان صبح مومن است و شب کافر می شود شب کافر است و روز مومن می شود و دین خود را به عرض ناچیز دنیا می فروشد. 2
روزگاری به مردم رخ نماید که مرد میان بی عرضگی و نادرستی مخیر شود، هر که در آن روزگار باشد باید بی عرضگی را بر نادرستی ترجیح دهد.3
فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه شش چیز رخ دهد غنیمت شمارید، فرمانداری سفیهان و کثرت شرط در کار معامله و فروش منصب ها و کوچک شمردن خونریزی و بریدن با خویشاوندان و تازه رسیدگانی که قرآن را به آواز خوانند و یکی را به امامت (رهبری) وادارند که برای آنها تغنی کند اگر چه دانش او کمتر باشد. 4
فتنه هایی خواهد بود که در اثنای آن مرد به صبح مومن باشد و به شب کافر شود، مگر آنکه خدایش به علم زنده دارد. 5
پیش از رستاخیز دروغگویان پدیدار می شوند از آنها حذر کنید. 6
بر امت من زمانی بیاید که فقیران فراوان شوند و فقیهان کم شوند و علم بر گرفته شود و آشوب فزونی گیرد، آنگاه پس از آن زمانی بیاید که مردانی از امت من قرآن خوانند که از گلویشان بالاتر نرود، انگاه از پس از آن زمانی بیاید که مشرک به خدا با مومن مجادله کند و سخنانی نظیر او گوید. 7
دستاویزهای اسلام یکایک شکسته می شود و چون دستاویزی شکسته شد مردم به دستاویز بعدی چنگ می زنند، نخستین دستاویزی که شکسته می شود حکومت حق است و آخر آن نماز است. 8
روزگاری به مردم رسد که مرد اهمیت ندهد که مال چگونه به دست آرد؛ از حلال یا حرام. 9
روزگاری به مردم رسد که یکی نماند مگر آنکه ربا خورد و اگر نخورد غبار آن بوی رسد. 10
زمانی به مردم رسد که راست گو را تکذیب کنند و دروغگو را تصدیق کنند و امین را خائن شمارند و خائن را مومن پندارند و مرد بی آنکه شهادت از او خواهند شهادت دهد و بی آنکه قسم از او خواهند قسم خورد و خوشبخترین مردم فرومایه پسر فرومایه باشد که به خدا و پیغمبرش ایمان ندارد.
دو مستی شما را خواهد گرفت مستی عیش دوستی و علاقه به نادانی در آن هنگام امر به معروف و نهی از منکر نکنند. 12
اگر از آنچه من می دانستم بدانستید بسیار می گرستید و کمتر خنده می کردید، نفاق آشکار شود و امانت برخیزد و رحمت بر چیده شود و امین را متهم کنند و خیانت گر را امین شمارند و فتنه ها چون شب تاریک شما را فرا گیرد.13
روزگاری به مردم بیاید که هر که خواهد دین خود را نگه دارد چنان باشد که آتش به دست گرفته باشد.14
روزگاری به مردم بیاید که مومن از بزش خوارتر باشد.15
از علائم رستاخیز آن است که دانش از میان برخیزد و جهالت آشکار شود و زنا رواج گیرد و شراب نوشند، مردان بروند و زنان بمانند تا حدی که پنجاه زن یک سر پرست داشته باشند.16
پی نوشت ها: (نهج الفصاحه ، حدیث 189) (نهج الفصاحه ، حدیث 1075) (نهج الفصاحه ، حدیث 1752) (نهج الفصاحه ، حدیث 1074) (نهج الفصاحه ، حدیث 1734) (نهج الفصاحه ، حدیث 844) (نهج الفصاحه ، حدیث 1755) (نهج الفصاحه ، حدیث 2222) (نهج الفصاحه ، حدیث 2364) (نهج الفصاحه ، حدیث 2365) (نهج الفصاحه ، حدیث 2366) (نهج الفصاحه ، حدیث 2032) (نهج الفصاحه ، حدیث 2323) (نهج الفصاحه ، حدیث 3205) (نهج الفصاحه ، حدیث 3206) (نهج الفصاحه ، حدیث 908)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, صدف, سوزان, سعیده, آرزو |
1394 / 9 / 23، 03:20 عصر,
|
|||
|
|||
کتابهای ملاحم و فتن دستهای از منابع حدیثی است که به اوضاع آخرالزمان و ظهور امام عصر (عج) میپردازد. البته این مبحث در میان شیعه غالبا با عنوان ملاحم و در میان اهل سنت بیشتر با عنوان فتن تعبیر شده و هر دو فرقه کتابهای خود را به همین نام ها خواندهاند.
(بسم الله الرحمن الرحیم)
رسول خدا (ص) فرمودند: من شما را می ترسانم از هفت فتنه ای که بعد از من به پا می شود، فتنه ای که در مدینه و مکه خواهد شد، فتنه ای که از یمن پیدا می شود، فتنه ای که از شام پیدا خواهد شد ... و فتنه بین شام و آن فتنه سفیانی است. سید بن طاووس (م ۶۶۴) عالم شیعی با استفاده از کتابهای فتن اهل سنت کتاب "التشریف بالمنن" معروف به "الملاحم و الفتن" را جمع آوری کرده است. کتاب حاضر- که در نگاه نخست بخش عمده آن درباره آخرالزمان شناسی و نشانههای ظهور به نظر میآید- در دیدگاه محدثان و عالمان شیعه، پس از سید اهمیت فراوانی یافته است و از احادیث آن به مثابه روایاتی درباره علامتهای ظهور بهره بردهاند. علامه مجلسی روایات الفتن را به نقل از ابن طاووس گزارش کرده و دیگر محدثان بعدی نیز چنین کردهاند. سید در این کتاب حدود ۴۲۵ تا ۴۵۰ روایت را نقل کرده است که از این روایتها تنها حدود ۱۷۰ روایت به بحث مهدویت و نام و اوصاف مهدی عجّلاللهفرجهالشریف، نشانههای ظهور، مدت زمان حکومت، اوصاف حکومت و یاران حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف میپردازند. در این مجال قسمت هایی از این کتاب گرانقدر مهدوی را متذکر می شویم. فتنه و آشوب های آخرالزمان 1- ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: خدای عالم دنیا را به من ارائه کرد و من نظر کردم به دنیا و دیدم آنچه را که در آن واقع خواهد شد تاروز قیامت، آنچنانکه بکف دستم نظر می کنم. 2- زر بن حبیش میگوید: از امیر المومنین علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: (هر چه می خواهید) از من به پرسید به خدا قسم نمی پرسید از گروهی که خروج کند و با (صد نفر)جنگ کند یا صد (نفر) را هدایت نماید مگر اینکه من به شما خبر می دهم از رهبر. و سر دسته آن و آنچه را که تا قیامت بین شما واقع شود. 3- ابن ضمره از علی بن ابیطالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: خدا در این امت پنج فتنه قرار داده: 1- فتنه عمومی 2- فتنه خصوصی 3-فتنه عمومی 4- فتنه خصوصی 5- فتنه ای که مردم در آن مثل چهارپایان خواهند شد. صفحه ۲ 4- حذیفه بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: فتنه ای بپا می شود، بعد از آن گروهی پیدا می شود، سپس فتنه دیگری خواهد بود، آنگاه گروه دیگری ظاهر می شود، آنگاه فتنه ای بپا می شود که عقل های رجال در آن، متوقف خواهد شد. 5- عبدالله بن مسعود می گوید: رسولخدا صلی الله علیه و آله برای ما فرمود: من شما را می ترسانم از آن هفت فتنه ای که بعد از من بپا می شود، 1- فتنه ای که در مدینه خواهد شد 2- فتنه ای که در مکه بوجود می آید 3- فتنه ای که از یمن پیدا می شود 4- فتنه ای که از شام پیدا خواهد شد 5- فتنه ای که از مشرق بوجود می آید 6- فتنه ای که از طرف مغرب ظاهر می شود 7- فتنه بین شام و آن فتنه سفیانی است. ابن مسعود گوید: بعضی از شما اول آن فتنه را درک می کنید، و یک عده ای از این امت آخر آن را درک خواهند کرد. ولید بن عباس گوید: فتنه مدینه همان بود که از طرف طلحه و زبیر باشد. فتنه مکه همان فتنه ابن زبیر بود. فتنه یمن از طرف نجده بپا شد. فتنه شام از طرف بنی امیه بوجود آمد. فتنه مشرق از طرف این گروه است (ولید بن عباس گوید:) شاید منظور از این گروه بنی عباس باشد زیرا که سلطنت آنها از طرف مشرق بوده. 6- ابو هریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بعد از من چهار [ صفحه 3] فتنه برای شما پیدا می شود، در فتنه اول: (ریختن) خونها حلال خواهد شد در فتنه دوم:(ریختن) خونها و (غصب) اموال حلال می شود. در فتنه سوم:(ریختن) خون ها و (غصب) اموال و ناموس مردم حلال خواهد شد، فتنه چهارم: فتنه ای است شدید و تاریک که حرکت آن نظیر حرکت کشتی است در دریا، بطوری که احدی از مردم از شر آن ملجا و پناهی نخواهند داشت، از شام شروع می شود و عراق را فرا می گیرد و جزیره را با دست و پای خود می کوبد، در آن فتنه، مردم نظیر پوستی که دباغی شود دچار بلا می شوند، در آن موقع احدی از مردم قدرت ندارد که(فتنه انگیزها) بگوید: بس است، ازهر ناحیه ای که آن فتنه را رفع کنند از ناحیه دیگری سر برون خواهد کرد. 7- ابن منذر گوید: به ما رسید که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: در امت من چهار فتنه پیدا می شود در فتنه اول: بلائی به آنها می رسد که مومن می گوید این فتنه باعث هلاک من خواهد شد، و بعدا آن فتنه ظاهر می شود، در فتنه دوم: نیز مومن می گوید: این فتنه موجب هلاک من می گردد، در فتنه سوم: هر چه می گویند این فتنه قطع خواهد شد؟ آن فتنه ادامه پیدا می کند، فتنه چهارم: موقعی آنها را فرا می گیرد که این امت بدون داشتن امام و سرپرستی گاهی با این (شخص) و گاهی با (شخص) دیگری خواهد بود. صفحه ۴ 8- ابن رزین میگوید: از علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که می فرمود: فتنه ها چهارند، اول: فتنه نیزه و عصا، دوم: فتنه کذا (آنگاه) معدن طلا را ذکر کرد تا اینکه مردی از عترت پیغمبر صلی الله علیه و آله خروج کند و خدا کار این امت را بدست او اصلاح نماید. 9- ابو سعید خدری از حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بعد از من فتنه هائی پیدا می شود از آن جمله فتنه بزرگان است که در آن جنگ و گریزی خواهد بود و بعد از آن فتنه هائی می شود که از آنها شدیدتر خواهد بود. نگاه فتنه ای پیدا می شود که هر چه می گویند قطع می شود؟ ادامه پیدا می کند تا اینکه هیچ خانه ای باقی نمی ماند مگر اینکه آن فتنه در آن داخل می شود و هیچ مسلمانی نیست مگر اینکه او را صدمه میزند. تا آنوقتی که مردی از عترت من خارج شود. 10- حذیفه بن یمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: فتنه ای بپا خواهد شد که عقل های رجال بطوری متوقف می شود که بعید است مرد عاقلی دیده شود، و فرمود: این موضوع در فتنه سومی افتاق می افتد. 11- یونس از... از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بین [ صفحه 5] مردم فتنه ای واقع شود که مرد همسایه و برادر و پسر عموی خود را می کشد: از آن حضرت پرسیدند: عقل های آن مردم با آنها خواهد بود؟ فرمود: عقل بیشتر اهل آن زمان گرفته می شود و به جای آنها افراد قلیل العقل جای گزین می شود و یکی از آنها گمان می کند که شخصیتی دارد. 12- عاصم بن ضمره از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام روایت کرده که فرمود: در پنجمین فتنه شدید و تاریک، مردم چون چهار پایان می شوند. باب 13نعیم بن حماد ذکر کرده که: زمانی می آید که در فتنه های آن انسان تمنای مرگ می کند و نزد قبر می آید و خود را مثل چهار پا بقبر می مالد و می گوید: ای کاش من بجای تو بودم. 13- سفیان می گوید: آمدم خدمت حسن بن علی علیهما السلام بعد از آنکه از کوفه به مدینه مراجعت کرده بود به حضرت عرض کردم: ای ذلیل کننده مومنین، (چرا با معاویه صلح کردی) یکی از استدلال هایی که از آن حضرت در جواب من فرمود این بود که فرمود: شنیدم علی علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: چند شب و روزی نمی گذرد که این امت به دور مردی اجتماع می کنند که دهانه روده مستقیم مقعد و گلویش گشاد است می خورد ولی سیر نمی شود آن معاویه خواهد بود، پس من دانستم که امر خدا واقع شدنی [ صفحه 6] است، (لذا) ترسیدم که بین من و او خون هائی ریخته شود، بخدا قسم من خوشحال نیستم که خدا را در صورتی ملاقات کنم که خون مسلمانی به نا حق ریخته شود. ابو نعیم حدیث اجتماع امت را به دور معاویه از رسول خدا صلی الله علیه و آله به طریق روایت کرده است. اگر کسی اشکال کند و بگوید: علی علیه السلام هم مثل امام حسن علیه السلام می دانست که بالاخره مردم دور معاویه را خواهند گرفت پس برای چه آن حضرت با معاویه (لع) جنگ کرد و آن همه خون ها در بین آنها ریخته شد؟. جواب، چند وجه است، اول: اینکه مولای ما علی علیه السلام مامور بود که با سه دسته جنگ کند: 1- ناکثین که طلحه و زبیر و عایشه باشند 2- قاسطین که معاویه باشد 3- مارقین که اهل نهروان باشند، پس آن حضرت ماموریت خود را انجام داد. دوم: وقتی که مولای ما علی علیه السلام خبر داد که سلطنت بمعاویه و بنی امیه خواهد رسید از آن حضرت پرسیده شد، پس چرا شما با معاویه جنگ می کنی در صورتیکه میدانی سلطنت باو منتهی می شود؟ فرمود: من عذری دارم که پیش خدای عز و جل موجه است، و باقی این حدیث بعد از این خواهد آمد. سوم: اینکه علی علیه السلام می دانست که اگر با معاویه نجنگند امر بر مردم در باره اعمالی که از معاویه و بنی امیه سر می زد مشتبه می شد و اکثر مردم گمان می کردند که علی نسبت بخلافت معاویه راضی بوده است. صفحه 7 چهارم: اینکه حسن بن علی علیهما السلام (به صلح) راضی بود.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, مرضیه, طاها, صدف, سوزان, آرزو |
1394 / 10 / 21، 11:58 عصر,
|
|||
|
|||
بسم الله الرحمن الرحیم
رسول خدا صلی الله علیه و آله :
صِلُوا اَرْحامَكُمْ فِى الدُّنْيا وَ لَوْ بِسَلامٍ؛ در دنيا صله رحم كنيد اگر چه فقط با سلام باشد. **بحارالأنوار: ج74، ح104 ** بیماری، پل رسیدن به بهشت
قال الصادق علیه السلام: اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ.
امام صادق عليه السلام فرمودند: در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود.
**کافی، ج2 ،ص255 حدیث 14 ** |
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از صدف تشکر کردهاند: نیایش, مصطفی, مرضیه |
1394 / 11 / 1، 10:27 عصر,
|
|||
|
|||
در روایات برای روز پنجشنبه مستحبات بسیاری ذکر شده است؛ مانند روزه گرفتن در اولین پنجشنبه دهه اول و دهه آخر هر ماه، خواندن هزار مرتبه سوره قدر، خواندن سوره دهر در نماز صبح روزهای پنجشنبه، خواندن سوره مائده، زیارت قبور، هزار مرتبه صلوات بر پیامبر، استغفار و....[1] از جمله اعمال مستحب در این روز، دو نماز است. یکی برای کسب ثواب و غفران الهی، و دیگری علاوه بر درک ثواب، رسیدن به حاجت است. این دو نماز عبارتاند از:
1. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر کس در روز پنجشنبه بین نماز ظهر و عصر دو رکعت نماز بخواند که در رکعت اول 100 مرتبه حمد و 100 مرتبه آیه الکرسی، و در رکعت دوم 100 مرتبه حمد و 100 مرتبه سوره توحید، و در پایان نماز 100 مرتبه استغفار کند و 100 مرتبه صلوات بر پیامبر(ص) بفرستد، قبل از اینکه از جایش بلند شود بیگمان خداوند او را میآمرزد و گناهانش را میبخشد».[2]
2. از امام صادق(ع) نقل شده است: «کسی که حاجت و درخواستی از پروردگار بزرگ دارد، در روز پنجشنبه هنگامی که روز بالا آمد، غسل نماید، سپس چهار رکعت نماز بخواند که در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و 20 مرتبه سوره قدر، و هنگامی که چهار رکعت نماز به پایان رسید 100 مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، سپس دستها را به سوی آسمان بالا ببرد و 10مرتبه بگوید: «یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ ...». بعد انگشت سبابه را حرکت داده 10 مرتبه، بلکه به مقداری که نفس تمام شود بگوید: «یا ربّ». پس از آن دستها را تا مقابل صورت بالا بیاورد و 10 مرتبه بگوید:« یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ...»، و بعد بگوید: «یَا اللَّهُ یَا أَفْضَلَ مَنْ رُجِیَ وَ یَا خَیْرَ مَنْ دُعِیَ وَ یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى وَ یَا أَکْرَمَ مَنْ سُئِلَ یَا مَنْ لَا یَعِزُّ عَلَیْهِ مَا فَعَلَهُ یَا مَنْ حَیْثُ مَا دُعِیَ أَجَابَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مُوجِبَاتِ رَحْمَتِکَ وَ عَزَائِمَ مَغْفِرَتِکَ وَ بِأَسْمَائِکَ الْعِظَامِ وَ بِکُلِّ اسْمٍ لَکَ عَظِیمٌ وَ أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ بِفَضْلِکَ الْعَظِیمِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْعَظِیمِ دَیَّانِ یَوْمِ الدِّینِ مُحْیِی الْعِظَامِ وَ هِیَ رَمِیمٌ وَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُیَسِّرَ لِی أَمْرِی وَ لَا تُعَسِّرَ عَلَیَّ وَ تُسَهِّلَ لِی مَطْلَبَ رِزْقِی مِنْ فَضْلِکَ الْوَاسِعِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ یَا قَدِیراً عَلَى مَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ غَیْرُکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ أَکْرَمَ الْأَکْرَمِین».[3] ان شاء الله پروردگار او را حاجت روا خواهد کرد.
پینوشتها:
[1] . طوسى، محمد بن حسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج 1، ص 256 - 258، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
[2] . همان، ص 256.
[3] . همان، ص 258 – 259.
[size]باشگاه خبرنگاران [/size]
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
4 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, مرضیه, صدف, اراز |
1394 / 11 / 10، 10:28 عصر,
|
|||
|
|||
پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله فرمودند:
مَن قضى لأخيهِ المُؤمِنِ حاجَةً كانَ كَمَن عَبَدَاللّه دَهرَهُ
كسى كه حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد، مانند كسى است كه عمر خود را به عبادت گذرانده باشد . |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از نیایش تشکر کردهاند: مهوش, مرضیه, صدف, سوزان, اراز |
1394 / 11 / 21، 04:23 عصر,
|
|||
|
|||
(بسم الله الرحمن الرحیم) دُر ناب محبت اهل بیت، محکی جز اطاعت و فرمانبرداری از آنان ندارد و هر که بیشتر سر در خط فرمان نهد، وجودش از عیار بیشتری برخوردار خواهد بود. محب آنان هر اندازه در طاعت و بندگی بکوشد شمع محبت اولیا در وجودش افروخته خواهد گردید و از این فیض عظیم، بهره ای بیشتر و حظ وافرتری خواهد برد. به نسبت همین طاعت و فرمانبرداری است که محبت به محبوبان الهی مراتب و درجاتی خواهد داشت؛ چنان که هر کس در بندگی حق تعالی ثابت قدم تر باشد از دیگران پیش خواهد افتاد. پیشوای یکتا پرستان امام علی علیه السّلام فرمود:آن که ما را با قلبش دوست بدارد و با زبانش یاری کند و در برابر دشمنان، با دستانش ما را همراهی کند، پس او با ما و در درجه ما خواهد بود و آنکه ما را با قلبش دوست می دارد و با زبانش یاری کند، ولی در کنار ما با دشمنان ما نستیزد، پس او به درجه ای پایین تر از قبلی است و آنکه ما را با قلبش دوست بدارد و با زبانش و دستش یاری نکند در بهشت خواهد بود. ۱ نیز از نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل است که فرمود:ای علی! تو مانند قل هو الله احد هستی که اگر کسی آن را یک مرتبه خواند، یک سوم قرآن را خوانده، و کسی که دو مرتبه آن را بخواند، مثل آن کسی است که دو سوم آن را خوانده و کسی که سه مرتبه آن را بخواند گویا تمامی قرآن را خوانده است. همچنین است کسی که تو را با قلبش دوست بدارد، برای او مانند ثواب یک سوم اعمال بندگان است، و کسی که تو را با قلبش دوست داشته باشد و با زبان یاری ات رساند برای او پاداشی مانند دو سوم اعمال بندگان است، و آنکه تو را با قلب دوست بدارد و با زبان و دستش یاری رساند، برای او مانند ثواب تمام بندگان است. ۲ ای خوانده تو را خدا ولی، ادرکنی بر تو ز نبی، نص جلی، ادرکنی دستم تهی و لطف تو بی پایان است یا حضرت مرتضی علی ادرکنی(ابوسعید ابوالخیر) [size] پی نوشت: ۱ - بحار الانوار، ج۶۸، ص۸۸. ۲ - همان، ص۵۴. ۳ - شهد بندگی۲، ص۱۲۶-۱۲۷.[/size]
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, صدف, اراز |
1394 / 12 / 10، 02:13 عصر,
|
|||
|
|||
|
|||
2 کاربر به خاطر ارسال این پست از صدف تشکر کردهاند: مهوش, اراز |
1394 / 12 / 20، 03:29 عصر,
|
|||
|
|||
(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام رضا علیهالسلام: امیرمؤمنان علی عليهالسلام فرمود: بهترين زنان شما پنج دسته اند. پرسیدند: آن پنج دسته كدامند؟
» "اصول کافی، جلد5، صفحه 325"حضرت فرمود: زنان ساده و بى آلايش، زنان دل رحم و خوش خو، زنان هم دل و همراه، زنى كه چون شوهرش به خشم آيد تا او را خشنود نسازد، خواب به چشمش نيايد و زنى كه در نبود شوهرش از او دفاع كند؛ چنين زنى كارگزارى از كارگزاران خداوند است و كارگزار خدا هرگز خيانت نمىورزد. متن حدیث: قالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْخَمْسُ قِيلَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ مَا الْخَمْسُ قَالَ الْهَيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الَّتِي إِذَا غَضِبَ زَوْجُهَا لَمْ تَكْتَحِلْ بِغُمْضٍ حَتَّى يَرْضَى وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا حَفِظَتْهُ فِي غَيْبَتِهِ فَتِلْكَ عَامِلٌ مِنْ عُمَّالِ اللَّهِ وَ عَامِلُ اللَّهِ لَا يَخِيب.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, صدف, اراز |
1394 / 12 / 25، 03:42 عصر,
|
|||
|
|||
پاداش شاد کردن دل دیگران در روز قیامت
(بسم الله الرحمن الرحیم) امام جعفر صادق عليهالسلام فرمودند: چون خداوند مـؤمـن را از قـبرش درآورد تمثالى با او خارج شود كه در جلو او راه مىرود و هرگاه مؤمن يكى از صحنههاى هراس انگيز روز قيامت را ببيند آن تمثال به او گويد: نترس و غم به خود راه مده ... مؤمن به او گويد ... تو كيستى؟ تمثال گويد: من همان شادى و سُرورى هستم كه به برادر مؤمنت رساندى. متن حدیث: قال الصادق عليهالسلام: إذا بَعَثَ اللّهُ المؤمنَ مِن قَبرِهِ خَرَجَ مَعهُ مِثالٌ يَقدُمُ أمامَهُ ، كُلَّما رَأى المؤمنُ هَوْلاً مِن أهوالِ يَومِ القِيامَةِ قالَ لَهُ المِثالُ : لا تَفزَعْ ولا تَحزَنْ ... فيقولُ لَهُ المؤمنُ : ... مَن أنتَ ؟ فيقولُ : أنا السُّرورُ الذي كُنتَ أدخَلتَ على أخيكَ المؤمِنِ.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, صدف, اراز |
1395 / 1 / 22، 09:11 صبح,
|
|||
|
|||
فضائل ماه رجب
هفتمين ماه از سال هجري قمري رجب نام دارد که نبايد فضيلت آن را به بوته فراموشي سپرد زيرا در ميان ماههاي دوازده گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههاي ديگر از حرمت و قداست برخوردار مي باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کريم با تعبير «حرم» يعني برخوردار از حرمت ياد شده است که يکي از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام مي باشد.
رسول اکرم (ص) فرموده اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هيچ ماهي در حرمت و فضيلت به پايه آن نمي رسد و قتال با کافران در اين ماه حرام است، آگاه باشيد که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسي در ماه رجب حتي يک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهي از او دور ميگردد.»
امام هفتم (ع) فرموده اند: رجب نام نهري است در بهشت که از شير، سفيدتر و از عسل، شيرينتر است; هر کس يک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بياشامد.
ماه رجب، به دليل برخورداري از مزاياي گوناگون و توجه به ابعاد معنوي آن، نامهاي ديگري نيز دارد؛ نامهايي مثل ماه آمرزش خواهي (شهرُ الاستغفار)؛ ماه تک (رَجَبُ الفَرد) به دليل تنها واقع شدن و جدا شدن آن از ساير ماههاي حرام؛ سرشار (رَجَبُ الاَصَبّ) به دليل نزول سرشار رحمت الهي؛ ماه اميرمؤمنان (شهرُ اميرِالمؤمنين)، ريسمان الهي و اَصَمْ يعني برخوردار از فضيلتهاي بسيار.
از ماه رجب تا ضيافت رمضان
فرا رسيدن اين ماه، نعمت بزرگي است که بايد از آن بهره فراوان ببريم و نگذاريم شبها و روزهايش، با غفلت سپري شود. عبادت و نيايش، نماز و روزه، دعا و صلوات و سرانجام به ياد خدا بودن و تذکر در اين ماه خجسته، لذتي ديگر دارد، همين بس که اگر يک روز از اين ماه را با خلوص نيت و با توجه قلب روزه بگيريم، مستوجب رضوان بزرگ الهي خواهيم شد. رسول خدا (ص) مي فرمايد:
هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه من اند و ماه رمضان ماه امتم. آگاه باشيد، هر که يک روز از ماه رجب را با ايمان و اخلاص روزه بگيرد، مستوجب رضوان بزرگ الهي مي گردد و روزه اش در آن روز بي گمان خشم خداوند را فرو مي نشاند و دري از درهاي دوزخ را بر روي خويش مي بندد.
مناسبتهاي رجبماه رجب، از ماههاي بزرگي است که طلوع سه امام معصوم، امام علي عليه السلام ، امام محمد باقر عليه السلام و امام جواد عليه السلام را در آن شاهديم و شروع بزرگ ترين جنبش تاريخ بشري، يعني برانگيخته شدن پيام آور مهر و محبت، محمد مصطفي صلي الله عليه و آله براي هدايت و سعادت انسانها، در آن اتفاق افتاده است. ياد و نام پيشوايان شهيد اين ماه، حضرت امام موسي کاظم عليه السلام و امام هادي عليه السلام و نيز پيام آور کربلا، زينب کبري عليه السلام گرما بخش دلهاي مؤمنان است و نيمه رجب هم، پذيراي معتکفان کوي دوست خواهد بود و شاهدِ خلوتِ مشتاقان.
فلسفه ماههاي حرام
ماه رجب، يکي از چهار ماه حرام است که در آن از جنگ و خونريزي نهي شده است. تحريم جنگ در اين چهار ماه، يکي از راههاي پايان دادن به جنگهاي طولاني و وسيله اي براي دعوت به صلح و آرامش بود؛ زيرا هنگامي که جنگجويان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمين گذاشته و صداي چکاچک شمشيرها خاموش گردد و مجالي براي تفکر و انديشه به وجود آيد، احتمال پايان يافتن جنگ بسيار زياد است. اسلام در هر سال براي پيروان خود يک آتش بس چهارماهه اعلام ميدارد که اين خود نشانه روح صلح طلبي اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از اين قانون اسلامي سوء استفاده کند و حريم ماههاي حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.
اعمال ماه رجب
از امام صادق (ع) نقل شده که حضرت محمد (ص) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در اين ماه طلب آمرزش کنيد که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب» ميگويند زيرا که رحمت خداوند در اين ماه بر امت من بسيار ريخته ميشود پس بسيار بگوئيد «استغفر الله و اسئله التوبة».
در حديث است که حضرت نوح(ع) روز اول اين ماه سوار بر کشتي شد و نجات يافت و فرمودند: کساني که با او هستند روزه بدارند و هر که اين روز را روزه بدارد آتش عذاب يک سال از او دور مي شود و نيز طبق سخن حضرت صادق(ع) خواندن زيارت امام حسين(ع) در روز اول اين ماه مستحب و تأکيد شده است.
ادعيه ماه رجب
ادعيه ماه مبارک رجب مالامال از حقايق و معارف است. انسان هايي که اهل دل هستند و توانسته اند از گل برهند، در حقيقت اين ادعيه را به عنوان ترنم هاي عاشقانه ماه مبارک رجب زمزمه مي کنند نه به عنوان اينکه دعايي بخوانند و ثوابي ببرند.
اين دعاي شريف که مالامال از حقايق توحيدي است اينگونه شروع مي شود «اللَّهُمَّ يا ذَا الْمِنَنِ السَّابِغَةِ وَ الْآلَاءِ الْوَازِعَةِ» ابتداي اين دعا مدح الهي است با بالاترين ادبيات توحيدي، و ما در هيچ يک از کتاب هاي آقايان اهل معرفت مطالبي نه در اين سطح ديده ايم و نه شنيده ايم بلکه هرچه آن ها يافته اند از همين ادعيه دريافت کرده اند.
روزه ماه رجب
هان هر كه يك روز از ماه رجب را باورمندانه و حسابگرانه روزه بدارد، شايسته خشنودي بزرگ خداوند گردد و روزه او در اين روز آتش خشم خدا را فرو نشاند و دري از درهاي دوزخ بر او بسته شود و اگر زمين لبريز از طلا گردد، برتر از روزه او نشود و چون روزه اش پاكدلانه براي خدا باشد، پاداش آن را چيزي از دنيا جز حسنات كامل نگرداند و آنگاه كه شب فرا آيد، ده خواسته برآورده شده از آن اوست؛ اگر از سراي زود گذر دنيا چيزي خواهد، خدايش ببخشايد و چون درخواستي نكند؛خداوند برترين نيكي را كه ياران و دوستداران و برگزيدگان خداوند خواهند براي او بيندوزد؛ليلة الرغائب
از جمله شبهاي بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول اين ماه است.معروف به ليلة الرغائب، اعمال مخصوصي در اين شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازير ميشود.
رغائب جمع رغيبه است به معني «امرٌ مرغوب فيه عطاء کثير» يعني شبي که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست مي آيد در حديث است شب جمعه اول اين ماه احياء و بيداري و نيايش فضيلت ويژه دارد و موجب دستيابي به عطاياي ارزشمند حضرت پروردگار است، در حديث است که رسول خدا(ص) فرمود: ملائکه اين شب را به اين نام نهادند و محدثان در کتابهاي دعا نمازي با کيفيت مخصوصي در اين شب ذکر کرده اند که پيامبر(ص) فرمود: هر کس اين نماز را در اين شب انجام دهد ثواب اين نماز به نيکوترين صورت با روي خندان و درخشان و با زباني فصيح در شب اول قبر در حضور اين فرد ظاهر شود و به او مي گويد: اي دوست من مژده مي دهم تو را که از هر شدّت و سختي نجات يافتي، نمازگزار ميگويد: تو کيستي که من تاکنون چنين صورتي زيبا با چنين جلوه اي نديدم و سخني شيرينتر از کلام تو نشنيده ام و بويي بهتر از بوي تو نبوئيدم در پاسخ ميگويد: من همان نماز ليلة الرغائبم که شما انجام دادي. امشب آمده ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهايي تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دميده شود من در عرصه قيامت سايه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خير از تو معدوم نخواهد شد.
کيفيت اعمال ليلة الرغائب
روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابين نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به يک سلام ختم مي شود و در هر رکعت يک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحيد خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسيد، هفتاد بار ذکر" اللهم صل علي محمد النبي الامي و علي آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلي الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة والروح" گفته شود. در اينجا مي توان حاجت خود را از خداي متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت مي رسد.
سيزدهم ماه رجب و اعمال اعتکاف
از جمله فضيلت ماه رجب آن است که ايام البيض در آن واقع شده يعني روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم و اعتکاف براي خدا و روزه داري، در آموزه هاي ديني بر آن تأکيد و سفارش شده است. و نيز ولادت حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در روز سيزدهم همين ماه واقع شده.
اعمال ام داوود
يکي از عبادتها و دعاهاي معروف که در ماه رجب به انجام آن تأکيد شده، اعمال ام داوود است. در کتب حديث نقل شده، جواني در عراق که اهل معرفت بود به دست منصور دوانيقي به مدت طولاني در زندان او گرفتار شده بود که نامش داوود بود. مادرش تاب و توان خود را در فراق پسر از دست داده بود، روزي به خدمت امام صادق(ع) رفت و داستان را نقل کرد و از آن حضرت چاره جويي نمود. حضرت فرمود: آيا ميداني اين ماه، ماه رجب است و دعا در آن زود به اجابت ميرسد آنچه را که ميگويم دقيقاً انجام ده تا فرزندت از زندان رهايي يابد.
ابتدا سه روز، سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم رجب را روزه بدار و روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کن و 8 رکعت نماز به جا بياور. (کيفيت نماز در مفاتيح الجنان ذکر شده به آن مراجعه کنيد). همين که نماز را خواند پس از مدّت کمي پسرش آزاد شد پس از آن ام داوود خدمت امام صادق(ع) رسيد و پس از عرض سلام خبر رهايي پسرش را به او رساند. امام صادق(ع) فرمود: منصور دوانيقي در يکي از شبها جدّم علي بن ابي طالب (ع) را در خواب ديد که به او هشدار داد: هرچه زودتر فرزندم داوود را آزاد کن و گرنه تو را در آتش مي اندازم. منصور هنگامي که آتش را در مقابل خود ديد دستور داد که داوود را آزاد کنند.
بيست و هفتم ماه رجب
روز بيست و هفتم ماه رجب روز مبعوث شدن پيامبر اسلام(ص) به رسالت و پيامبري است و روزه گرفتن در اين روز مستحب و ثواب ويژه دارد براي هر کدام از اين شبها اعمال مخصوصي ذکر شده است.
امام صادق(ع) فرمود: روزه بيست و هفتم رجب را از دست مده که آن روزي است که مقام نبوّت به محمّد(ص) داده شد و ثواب آن براي شما به اندازه ثواب شصت ماه است.
ماه رجب در کلام بزرگان
هان! اي برادران عزيز و گراميم؛ آگاه باشيد! متوجّه و هشيار باشيد که ما در قرقگاه زماني (ماه هاي رجب، شعبان و رمضان) داخل شده ايم!
و همان گونه که در زمين هاي حرم بايد از محرّمات اجتناب نمود و ارتکاب يک سلسله اعمالي که در جايي جرم نيست، امّا در حرم جرم محسوب مي شود، در اين ماه ها هم که قرقگاه زماني محسوب مي شوند، چنين است و بايد با هشياري و مواظبت در آن وارد شد و به همان نحو که در قرقگاه مکاني که حرم است، انسان به کعبه نزديک مي شود، در اين ماه ها هم که قرقگاه زماني است، انسان به مقام قرب خداوند مي رسد. پس چقدر نعمت هاي پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتي را بر ما تمام نموده است. |
|||
3 کاربر به خاطر ارسال این پست از صدف تشکر کردهاند: مهوش, مرضیه, سایه سایت |
1395 / 2 / 7، 10:31 عصر,
|
|||
|
|||
امام صادق(ع) فرمود: شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند.
کسی که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام کارها توکل به او کند.
کسی که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.
کسی که هرچه برای خویشتن می پسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
کسی که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.
وکسی که به آنچه خدا قسمت او کرده راضی باشد و برای رزق و روزیش غم و غصه نخورد.
منابع:
جامع احادیث شیعه، ج14، ص144
سفینه، ج1، ص484
احادیث الطلاب، ح2804
الخصال، ج1، ص285
مشکاه الانوار، ص83
بحارالانوار، ج63، ص248
روضه الواعظین، ج2، ص387
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, مرضیه, مرضیه, صدف, سایه سایت |
1395 / 5 / 26، 03:25 عصر,
|
|||
|
|||
ثواب بیشمار خواندن قرآن در نیمه شب
(بسم الله الرحمن الرحیم) اسحاق بن عمار از امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: هر کس صد آیه قرآن به هنگام نماز شب بخواند، خداوند ثواب عبادت سراسر آن شب را به او کرامت کند. و هر کس دویست آیه از قرآن را شب هنگام اما در غیر نماز شب بخواند، خداوند قنطارى از حسنات در لوح (به نام او) ثبت خواهد کرد، که هر قنطار یک هزار و دویست اوقیه، و هر اوقیه بزرگتر از کوه احد است. متن حدیث: عن إسحاق بن عمار عن أبی عبد الله ع قال من قرأ مائة آیة یصلی بها فی لیلة کتب الله له بها قنوت لیلة و من قرأ مائتی آیة فی لیلة من غیر صلاة اللیل کتب الله له فی اللوح قنطارا من الحسنات و القنطار ألف و مائتا أوقیة و الأوقیة أعظم من جبل أحد.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
2 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: مهوش, صدف |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 17 مهمان