1393 / 4 / 31، 02:09 عصر
"نادر سلیمانی"فوق لیسانس مکانیک از انگلستان گرفته و بر اثر یک بیماری ژنتیکی بینایی خود را از دست داده؛"حبیبه دارابی"هم لیسانس ادبیات از دانشگاه تهران است و از کودکی نابینا بوده؛10 سال پیش در کتابخانه نابینایان حسینیه ارشاد با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند.حالا پس از 10 سال و بعد از یک زایمان زودرس،بهزیستی نوزاد تازه به دنیا آمده این زوج نابینا را بدون اطلاع والدینش به شیرخوارگاه آمنه برده است.گروه اجتماعی تدبیر،مرجان زهرانی:"نگار"را از مادر و پدرش گرفتهاند.چشمانشان نمیبیند و مجازات این نابینایی از دست دادن کودکشان است.مادر جان به لب شده است.زندگی در تاریکی انگار رنگ خاص خودش را دارد.مادر و پدر هستند.فقط چشمهایشان نمیبیند اما دستهایی دارند برای در آغوش کشیدن کودک 8 ماهه شان که درست 8 ماه است از بوسیدن و به آغوش کشیدنش محروم شدهاند.
فقط چشمانشان نمیبیند اما گوشهایی دارند برای شنیدن و صدایی برای لالایی خواندن.فقط چشمانشان نمیبیند اما پاهایی دارند که قادر است تا صبح نوزاد8ماهه اش را راه ببرد.آنها لیاقت مادر و پدر شدن دارند اما اجازهاش را نه."نادر سلیمانی"فوق لیسانس مکانیک از انگلستان گرفته و بر اثر یک بیماری ژنتیکی بینایی خود را از دست داده؛"حبیبه دارابی"هم لیسانس ادبیات از دانشگاه تهران است و از کودکی نابینا بوده؛10 سال پیش در کتابخانه نابینایان حسینیه ارشاد با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند.حالا پس از 10 سال و بعد از یک زایمان زودرس،بهزیستی نوزاد تازه به دنیا آمده این زوج نابینا را بدون اطلاع والدینش به شیرخوارگاه آمنه برده است.حسین احمدی نیا،وکیل این زوج نابینا اظهار داشت:ماجرای جدا کردن این نوزاد از خانوادهاش را این گونه روایت میکند:«بعد از 10 سال خدا به آن ها فرزندی داده است که حالا 8 ماه است از داشتنش محروم شده اند.مادر نگار وقتی باردار بوده در خیابان در یکی از چاه های آب و فاضلابی که دریچه اش برداشته شده بوده می افتد.
بلافاصله بعد از این اتفاق به بیمارستان منتقل می شود.این اتفاق باعث زایمان زودرس او می شود و نوزاد به صورت زودرس به دنیا می آید.حدود 3 هفته کودک در بیمارستان در دستگاه قرار می گیرد.به دلیل این که این زوج توانایی پرداخت هزینه های بالای بیمارستان را نداشتند هزینه درمان با کمک دوخیریه تهیه و پرداخت می شود.بعد از طی این سه هفته وقتی پدر و مادر نگار برای ترخیص او به بیمارستان مراجعه می کنند تا کودک را باز گردانند متوجه می شوند بچه دیگر در بیمارستان نیست. بعد از پیگیری های طولانی متوجه می شوند که بچه به شیرخوارگاه آمنه فرستاده شده است.برای گرفتن فرزندشان به شیرخوارگاه مراجعه می کنند اما بچه را به آن ها نمی دهند.»بهزیستی میگوید برای نگهداری"نگار"حکم قضایی دارد.احکام قضایی که نه تنها بی توجه به خواست و تمایل کودکان بلکه گاها بی توجه به مصلحت آنها هم صادر میشود.بسیاری از ما هنوز "نیما" پسر 4 ساله ای که 3 سال پیش از شدت شکنجه پدرش بیهوش به بیمارستان منتقل شد را به خاطر میآوریم و قطعا حکمی که برای پدر "نیما" به عنوان ولی قهری او صادر شد را هم به یاد داریم. پدر نیما با حکم قضایی حضانت مجدد او را به عنوان سرپرست برعهده گرفت اما کسی مسئولیت سرنوشت او و آیندهاش را بر عهده نگرفت."نگار"هم حالا قربانی نوعی دیگر از تعارضات میان قانون با مصلحت اندیشی های عاطفی است.وکیل خانواده"نگار"اما به تدبیر میگوید:«قانون گذار در قانون مدنی اعلام کرده است که حضانت طفل با والدین است و معلولیت این حضانت را سلب نمی کند.
فقط زمانی که جان بچه به خطر بیفتد و دادگاه تشخیص دهد که والدین فاقد صلاحیت برای نگه داری از طفل هستند این حضانت از پدر و مادر سلب می شود. دادگاه باید این بچه را به پدر و مادر تحویل دهد.اصلا قانونی وجود ندارد که بچه ها را از پدر و مادرهایی که معلولیت جسمی دارند بگیرد و به بهزیستی تحویل دهند اما به هر حال بهزیستی هم در راستای وظایف نهادی خود از باب حمایت این کار را انجام داده است اما تعارضی که وجود دارد این است که این بچه بی سرپرست یا بد سرپرست نیست و در هیچ کجای قانون گفته نشده است که نابینایی موجب سلب حضانت شود.»شاید افراد با معلولیتهای جسمی در مراقبت و نگهداری از فرزند خود دچار مشکل شوند اما این مکانیسم حمایتی هم از سوی بهزییستی چندان معقول به نظر نمیرسد.با توجه به این که این نوزاد بی سرپرست یا بد سرپرست نیست این تعارض ایجاد شده است که با توجه به شرایط چه اقدامی میتوان انجام داد تا هم نوزاد تحت سرپرستی پدر و مادر خود قرار بگیرد و هم شرایط لازم برای نگهداری از او به وجود بیاید.احمدی نیا میگوید:«حدود 8 ماه است که این خانواده از"نگار"دور هستند و بهزیستی هم حاضر نیست که"نگار"را به آن ها بازگرداند.در هفته فقط چند دقیقه اجازه دارند که او را ببینند آن هم با چشمانی که نمی بیند.
این گذشت زمان مسلما باعث انقطاع مهر و محبت بین نگار و مادر و پدرش می شود و مشکل را مضاعف خواهد کرد. من فکر می کنم این به نوعی نقض حقوق شهروندی است.حقوق شهروندی که آقای روحانی قول تدوین و اجرایی شدنش را به مردم داده بود.»آنها امروز قرار است به دیدن"نگار"بروند تا برای دیدن فرزندشان از شیرخوارگاه وقت چند دقیقه ای بگیرند.شرایط روحی خوبی ندارند و مادر جان به لب شده است و مدام گریه میکند.وکیل خانواده"نگار"میگوید ما میخواهیم از کمک رسانهها استفاده کنیم و این کودک را به والدینش بازگردانیم.همان طور که در ماجرای "شوخان" رسانهها به ما کمک کردند و حالا چند روزی است که شوخان بینایی یک چشم خود را به دست آورده.این بار هم میخواهیم نگار را به مادرش که مدام گریه میکند و پدرش که مدام بی تاب است بازگردانیم.
فقط چشمانشان نمیبیند اما گوشهایی دارند برای شنیدن و صدایی برای لالایی خواندن.فقط چشمانشان نمیبیند اما پاهایی دارند که قادر است تا صبح نوزاد8ماهه اش را راه ببرد.آنها لیاقت مادر و پدر شدن دارند اما اجازهاش را نه."نادر سلیمانی"فوق لیسانس مکانیک از انگلستان گرفته و بر اثر یک بیماری ژنتیکی بینایی خود را از دست داده؛"حبیبه دارابی"هم لیسانس ادبیات از دانشگاه تهران است و از کودکی نابینا بوده؛10 سال پیش در کتابخانه نابینایان حسینیه ارشاد با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند.حالا پس از 10 سال و بعد از یک زایمان زودرس،بهزیستی نوزاد تازه به دنیا آمده این زوج نابینا را بدون اطلاع والدینش به شیرخوارگاه آمنه برده است.حسین احمدی نیا،وکیل این زوج نابینا اظهار داشت:ماجرای جدا کردن این نوزاد از خانوادهاش را این گونه روایت میکند:«بعد از 10 سال خدا به آن ها فرزندی داده است که حالا 8 ماه است از داشتنش محروم شده اند.مادر نگار وقتی باردار بوده در خیابان در یکی از چاه های آب و فاضلابی که دریچه اش برداشته شده بوده می افتد.
بلافاصله بعد از این اتفاق به بیمارستان منتقل می شود.این اتفاق باعث زایمان زودرس او می شود و نوزاد به صورت زودرس به دنیا می آید.حدود 3 هفته کودک در بیمارستان در دستگاه قرار می گیرد.به دلیل این که این زوج توانایی پرداخت هزینه های بالای بیمارستان را نداشتند هزینه درمان با کمک دوخیریه تهیه و پرداخت می شود.بعد از طی این سه هفته وقتی پدر و مادر نگار برای ترخیص او به بیمارستان مراجعه می کنند تا کودک را باز گردانند متوجه می شوند بچه دیگر در بیمارستان نیست. بعد از پیگیری های طولانی متوجه می شوند که بچه به شیرخوارگاه آمنه فرستاده شده است.برای گرفتن فرزندشان به شیرخوارگاه مراجعه می کنند اما بچه را به آن ها نمی دهند.»بهزیستی میگوید برای نگهداری"نگار"حکم قضایی دارد.احکام قضایی که نه تنها بی توجه به خواست و تمایل کودکان بلکه گاها بی توجه به مصلحت آنها هم صادر میشود.بسیاری از ما هنوز "نیما" پسر 4 ساله ای که 3 سال پیش از شدت شکنجه پدرش بیهوش به بیمارستان منتقل شد را به خاطر میآوریم و قطعا حکمی که برای پدر "نیما" به عنوان ولی قهری او صادر شد را هم به یاد داریم. پدر نیما با حکم قضایی حضانت مجدد او را به عنوان سرپرست برعهده گرفت اما کسی مسئولیت سرنوشت او و آیندهاش را بر عهده نگرفت."نگار"هم حالا قربانی نوعی دیگر از تعارضات میان قانون با مصلحت اندیشی های عاطفی است.وکیل خانواده"نگار"اما به تدبیر میگوید:«قانون گذار در قانون مدنی اعلام کرده است که حضانت طفل با والدین است و معلولیت این حضانت را سلب نمی کند.
فقط زمانی که جان بچه به خطر بیفتد و دادگاه تشخیص دهد که والدین فاقد صلاحیت برای نگه داری از طفل هستند این حضانت از پدر و مادر سلب می شود. دادگاه باید این بچه را به پدر و مادر تحویل دهد.اصلا قانونی وجود ندارد که بچه ها را از پدر و مادرهایی که معلولیت جسمی دارند بگیرد و به بهزیستی تحویل دهند اما به هر حال بهزیستی هم در راستای وظایف نهادی خود از باب حمایت این کار را انجام داده است اما تعارضی که وجود دارد این است که این بچه بی سرپرست یا بد سرپرست نیست و در هیچ کجای قانون گفته نشده است که نابینایی موجب سلب حضانت شود.»شاید افراد با معلولیتهای جسمی در مراقبت و نگهداری از فرزند خود دچار مشکل شوند اما این مکانیسم حمایتی هم از سوی بهزییستی چندان معقول به نظر نمیرسد.با توجه به این که این نوزاد بی سرپرست یا بد سرپرست نیست این تعارض ایجاد شده است که با توجه به شرایط چه اقدامی میتوان انجام داد تا هم نوزاد تحت سرپرستی پدر و مادر خود قرار بگیرد و هم شرایط لازم برای نگهداری از او به وجود بیاید.احمدی نیا میگوید:«حدود 8 ماه است که این خانواده از"نگار"دور هستند و بهزیستی هم حاضر نیست که"نگار"را به آن ها بازگرداند.در هفته فقط چند دقیقه اجازه دارند که او را ببینند آن هم با چشمانی که نمی بیند.
این گذشت زمان مسلما باعث انقطاع مهر و محبت بین نگار و مادر و پدرش می شود و مشکل را مضاعف خواهد کرد. من فکر می کنم این به نوعی نقض حقوق شهروندی است.حقوق شهروندی که آقای روحانی قول تدوین و اجرایی شدنش را به مردم داده بود.»آنها امروز قرار است به دیدن"نگار"بروند تا برای دیدن فرزندشان از شیرخوارگاه وقت چند دقیقه ای بگیرند.شرایط روحی خوبی ندارند و مادر جان به لب شده است و مدام گریه میکند.وکیل خانواده"نگار"میگوید ما میخواهیم از کمک رسانهها استفاده کنیم و این کودک را به والدینش بازگردانیم.همان طور که در ماجرای "شوخان" رسانهها به ما کمک کردند و حالا چند روزی است که شوخان بینایی یک چشم خود را به دست آورده.این بار هم میخواهیم نگار را به مادرش که مدام گریه میکند و پدرش که مدام بی تاب است بازگردانیم.