مباحث وموضوعات مذهبی واجتماعی و...
|
1393 / 9 / 22، 06:42 عصر,
|
|||
|
|||
راز زیارت اربعین
(بسم الله الرحمن الرحیم) با فرا رسیدن اربعین حسینی شور غیر قابل وصفی شیعیان و دوستداران حضرت ابا عبدالله علیه السلام را در بر می گیرد. راز و رمز این همه دلدادگی و تکاپو برای زیارت کردن سید الشهداء علیه السلام در روز اربعین چیست؟ این کشش و میل درونی فراتر از یک سفارش معمولی از سوی بزرگان دینی است. که سفارشات بزرگان بر بسیاری از اعمال مستحب و حتی واجب بسیار است اما داستان اربعین و زیارت امام حسین علیه السلام در روز بیستم صفر حساب دیگری دارد. چرا در میان زیارات مخصوصی که برای امام حسین صلوات الله علیه وارد شده است زیارت اربعین جایگاه ویژه ای دارد. درباره اربعین سۆالات دیگری نیز مطرح است: اینکه چرا بزرگان دینی به زیارت اربعین این قدر توصیه کرده اند؟ نقش اربعین در تداوم قیام عاشورا چیست؟ چرا به زیارت اربعین توصیه شده است؟ در قرآن توصیه شده است که مۆمنان ایام الله را یاد آور شوند تا این روزهای بزرگ الهی فراموش نشود. اربعین در تداوم واقعه کربلا است؛ از این رو برای پاس داشتن روز عاشورا که از اعظم ایام الله است در روز اربعین عاشقان حسینی با حرکت امام حسین علیه السلام تجدید عهد می کنند و این تجدید عهد را در بهترین وجه خود یعنی رفتن به زیارت کربلا ابراز می نمایند. از این روست که در روایت امام حسن عسکری علیه السلام، زیارت کردن امام حسین علیه السلام در روز اربعین را از علائم مۆمن دانسته اند. امام حسن عسكرى علیه السلام فرموده است: پنج چیز از نشانههاى مۆمن است. گزاردن پنجاه و یك ركعت نماز واجب و نافله و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست كردن و پیشانى بر خاك ساییدن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. [1] یکی از دلایلی که باعث شده این روز، روز مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام باشد این است که در این روز سر مقدس حضرت به بدن شریفش ملحق شد. «سید مرتضى در بعضى از مسائل خود فرموده: سر مقدس امام حسین علیه السلام از شام به كربلا برگشت و به بدن مباركش ملحق شد. طوسى فرمود: زیارت اربعین از همان است.» [2] اولین احیاکنندگان اربعین عاشورا چه کسانی بودند؟ در برخی نقل ها آمده است که اولین زائر امام حسین علیه السلام جابر بن عبدالله انصاری از صحابی جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است که به همراه عطیه در روز اربعین شهادت امام به کربلا آمد و حضرت را زیارت نمود. سنت زیارت اربعین توسط اهل بیت علیهم السلام احیاء شده است و شیعیان به تبعیت از ایشان هر ساله به زیارت قبر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام می روند و الا زیارت جابر هر چند از اصحاب پیامبر خداست اما موجب ترغیب به خصوص شیعیان نمی توانست باشد. بلکه نگاه مۆمنان به سیره عملی اهل بیت علیهم السلام بوده است و نه کس دیگر عَنْ عَطِیَّةَ الْعَوْفِیِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ زَائِرَیْنِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهماالسلام فَلَمَّا وَرَدْنَا كَرْبَلَاء.. [3] عطیة بن سعد بن جنادة العوفى از علمای بزرگ زمان خود است که در مورد او گفته شده است «انه أول من زار الحسین علیه السلام مع جابر الأنصاری.» [4] اولین کسی است که با جابر، امام حسین علیه السلام را زیارت کرد. عطیه عوفى گوید: همراه جابر بن عبد اللَّه انصارى براى زیارت قبر امام حسین علیه السّلام بیرون شدیم، هنگامى كه وارد كربلا شدیم جابر به نزدیك شط فرات رفت و غسل نمود، بعد لنگى به كمر بست و پارچهاى را هم به دوش افكند، و كیسهاى بیرون آورد و مقدارى سعد بر خود پاشید. پس در حالى كه مشغول ذكر خداوند بود به طرف قبر حركت كرد هنگامى كه نزدیك قبر رسید گفت: دست مرا بالاى قبر بگذارید، من هم دست او را روى قبر نهادم او از حال رفت و بىهوش گردید من مقدارى آب به صورت او پاشیدم و او به حال آمد. بعد از این گفت: اى حسین، و سه بار این كلمه را تكرار كردند و بعد گفت: دوست جواب دوست را نمىدهد، سپس گفت: چگونه جواب مرا بدهى كه سرت را از بدنت جدا كردهاند و رگهایت را قطع نمودهاند، من گواهى مىدهم كه تو فرزند پیامبران هستى و فرزند سرور مۆمنان مىباشى. اى حسین تو با تقوى هم پیمان بودى و ریشه هدایت به شمار مىرفتى، تو پنجمین نفر از اصحاب كسا هستى، تو فرزند سید نقباء مىباشى، تو فرزند فاطمه زهرائى... [5] همچنین زیارت اهل بیت علیهم السلام در اولین اربعین نیز نقل شده است، هر چند در اینکه ایشان در اولین اربعین به کربلا رفته اند یا اربعین سال بعد اختلاف است اما آنجه دارای اهمیت است این است که سنت زیارت اربعین توسط اهل بیت علیهم السلام احیاء شده است و شیعیان به تبعیت از ایشان هر ساله به زیارت قبر حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام می روند و الا زیارت جابر هر چند از اصحاب پیامبر خداست اما موجب ترغیب به خصوص شیعیان نمی توانست باشد. بلکه نگاه مۆمنان به سیره عملی اهل بیت علیهم السلام بوده است و نه کس دیگر. در نقل دیگر گفته شده است که عبدالله حرّ جعفی که از یاری امام در کربلا دریغ ورزید بعد از دیدار با عبیدالله بن زیاد به سمت کربلا حرکت کرد و در رسای امام به نوحه سرایی پرداخت. اولین زائر كوفى بر مزار سید شهیدان [عبیدالله بن حر از كوفه] خارج شد و به كربلا آمد و در آنجا [اشعارى به این مضمون] گفت: - فرمانده خیانتكار، فرزند خیانت پیشه به من مىگوید چرا تو با آن شهید [فرزند فاطمه] جنگ نكردى؟!- آرى، پشیمانم كه چرا او را یارى نكردهام، بلى هر شخصى كه [به موقع] توفیق نیابد، پشیمان خواهد گردید. - من از اینكه از حامیانش نبودهام حسرتى در خود احساس مىكنم كه هرگز از من جدا نخواهد شد. - خدا روان كسانى را كه در نصرتش كمر همت بستهاند از باران [رحمت خویش] همواره سیراب گرداند. - [اكنون] كه بر قبور و جایگاه آنان ایستادهام اشكم ریزان است و نزدیك است جگرم پاره شود. [6] در امتداد عاشورا پس آنچه می توان راز زیارت اربعین امام حسین علیه السلام در کربلا دانست نقش این روز در تداوم قیام حسینی است. شواهد خارجی و نحوه برخورد شیعیان به این روز نیز همین را تأیید می کند. اینکه ائمه علیهم السلام عمل جابر را مورد تحسین قرار دادند و بنا بر نقلی خود اهل بیت علیهم السلام در اربعین به زیارت ایشان رفتند و اینکه زیارتنامه مخصوص برای اربعین از امام صادق علیه السلام وارد شده است همه نشان از جایگاه ویژه اربعین در ماندگاری واقعه عاشوراست. پی نوشت ها: 1. نصایح، احمد جنتى، ص: 231 2. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - نجفى، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام (ترجمه جلد 44 بحار الأنوار)، 1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، 1362 ش. ؛ ص212 3. عماد الدین طبرى، بشارة المصطفی، نجف: المكتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383 ق، ص 75 4. ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة منقبة من مناقب أمیر المۆمنین و الأئمة من ولده علیهم السلام من طریق العامة، 1جلد، مدرسة الإمام المهدى عجّل اللة تعالى فرجة الشریف - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1407ق. ص36 5. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و كفر،2جلد، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش. ج1 ؛ ص258 6. ابو مخنف كوفى، لوط بن یحیى - سلیمانى، جواد، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، 1جلد، مۆسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى - قم، چاپ: دوم، 1380 ش، ص204-205 » تبیان |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان, بهزاد |
1393 / 9 / 23، 08:23 عصر,
|
|||
|
|||
درمان بیماری با صدقه
(بسم الله الرحمن الرحیم) کدام راه برای درمان بیماری بهتر است؟ این روزها درمان بیماری، بیش تر از هر چیز دیگر به وسیله ی داروهای شیمیایی انجام می گیرد که پزشکان تجویز می کنند. هر چند عده ای برای فرار از عوارض این داروها رو به درمان های سنّتی و داروهای گیاهی می آورند. اما می توان گفت خیلی از افراد سراغ راه های فرامادّی نمی روند. تازه اگر هم بروند راه هایی را می روند که این روزها میان برخی رایج شده، و سراغ این راهی که در ادامه خواهیم گفت نخواهند رفت [1] . شاید عدم آگاهی از آثار این راه یکی از دلایل عدم اقبال مردم باشد... نسخه ی اهل بیت طبق گفته ی اهل بیت علیهم السّلام، صدقه دادن یکی از راه های بسیار موثّر در رفع بیماری های انسان هاست؛ و البته این یکی از آثار نیکوی صدقه است... شخصی از امام باقر و ایشان از امیرالمومنین علیهم السّلام نقل کرده است که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: « بیماران خود را با صدقه دادن درمان کنید.» [2] و نیز فرمود: «قطعا صدقه بلا را دفع می کند، بنابراین بیماران خود را با صدقه دادن درمان کنید.» [3] همچنین فرمود: «صدقه دادن، مرگ را از صاحبش دور می کند.» [4] امام کاظم علیه السّلام هم فرمود: «بیماران خود را با صدقه دادن درمان کنید؛ من چیزی را نمی شناسم که سریع تر از همه چیز اجابت می شود جز صدقه، و هیچ چیزی را نمی شناسم که برای بیمار نافع باشد و زودرس باشد جز صدقه دادن! » [5] [1] عده ای از مردم تمایل دارند با شرکت در کلاس هایی مثل یوگا و...، به درمان بیماری ها و ناراحتی های روحی و جسمی خود بپردازند یا خود را در این امور بیمه کنند! [2] طب الائمّه؛ حسین و عبدالله بسطام نیشابوری [3]همان [4] همان [5] همان |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان |
1393 / 9 / 24، 09:42 عصر,
|
|||
|
|||
چرا امام زمان از فرزندان امام حسینعلیهالسلام است نه امام حسنعلیهالسلام؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) چرا امام زمان از فرزندان امام حسینعلیهالسلام است نه امام حسنعلیهالسلام؟ با استفاده از روایات اسلامی، قطعی و مسلم است که امام زمان از فرزندان امام حسین علیهالسلام است. چنانکه حذیفه، از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله روایت میکند که فرمود: «اگراز دنیا بیش از یکروز هم باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی گرداند تا مردی از اولاد مرا، که همنام من است برانگیزد.» سلمان عرض کرد: یا رسولالله! از کدام فرزندت بهوجود میآید؟ پیغمبر اکرم دست مبارکش را بر حسین زده فرمود: «از این».[۱] همچنین ابووائل گوید: امام علی علیهالسلام به فرزندش حسین نگاه کرد و فرمود: «این پسرم آقا و سید است، چنانکه خدا او را آقا و سید نامیده و از پشت او مردی همنام پیغمبر و شبیه آن حضرت در خلقت و اخلاق بیرون آید که در وقت غفلت مردم و ضایعشدن حق و ظهور ظلم و ستم، خروج کند. به خدا سوگند، اگر خروج نکند (و شمشیر بهدست نگیرد) گردنش را میزنند. از خروجش ساکنان آسمان خشنود شوند و زمین را از عدل و داد پر کند چنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد».[۲] روایات اندکی نیز وجود دارد که امام زمان را از فرزندان امام حسن مجتبی علیهالسلام معرفی کرده. مثلاً در همین روایت امیرالمؤمنین علیهالسلام به جای حسین، حسن آورده شده است. اما بعید نیست که اینگونه احادیث ساختگی باشد؛ زیرا انگیزههایی برای جعل این روایات به چشم میخورد؛ مشابه آنچه بنیعباس را به جعل احادیثی مبنی بر اینکه مهدی از اولاد عباس است وادار ساخت. یکی از آن انگیزهها این است که فرزندان امام حسن علیهالسلام بهمنظور تشکیل حکومت، از این روایات بهره میبردند. و اما اینکه چرا امام مهدی علیهالسلام از فرزندان امام حسین علیهالسلام است نه امام حسن علیهالسلام و اینکه چرا از فرزندان امام مجتبی علیهالسلام کسی به امامت نرسید. در روایات نکات و دلایلی دراین باره بهچشم میخورد که بدان اشاره میشود، البته این امری است الهی که خداوند متعال به مصلحت حقیقی آن آگاه است و ما تنها بندگان او هستیم و باید تسیلم امر خدای حکیم باشیم. امام رضا علیهالسلام در پاسخ به این پرسش ـ که چرا امامت در فرزندان حسین قرار گرفت، نه در فرزندان حسن ـ فرمود: «زیرا خداوند خواسته است که از فرزندان حسین باشد و از فرزندان حسن نباشد و خداوند هیچگاه از آنچه انجام میدهد مورد سؤال قرار نمیگیرد».[۳] اما به هر حال در برخی روایات بخشی از حکمتهای این امر روشن شده. هشامبنسالم از امام صادق علیهالسلام سؤال کرد: امام حسن افضل است، یا امام حسین؟ امام صادق علیهالسلام فرمود: «حسن»، پرسید: پس چرا امامت بعد از حسین در فرزندان او است، نه فرزندان حسن؟ فرمود: «خداوند متعال دوست داشت که سنت موسی و هارون را در رابطه با حسن و حسین علیهماالسلام نیز قرار دهد. آیا نمیبینی که موسی و هارون هر دو پیامبر بودند، همانطوری که حسنین علیهاالسلام هر دو امام هستند؟ و خداوند عزوجل، نبوت را در فرزندان هارون قرار داد نه در فرزندان موسی؛ اگرچه موسی از هارون برتر بود...».[۴] همچنین از روایتی که درباره شهادت سیدالشهدا وارد شده، ارتباطی بین شهادت امام حسین علیهالسلام و قراردادن امامت در فرزندان آن حضرت دیده میشود. امام صادق علیهالسلام میفرماید: «جبرئیل بر رسول خدا نازل شده، عرض کرد: «ای محمد! خداوند تو را مژده میدهد به مولودی که از فاطمه متولد میشود، و امت تو بعد از تو او را به قتل میرسانند». پیغمبر فرمود: «ای جبرئیل سلام مرا به آفریدگارم برسان و عرض کن مرا نیازی بر چنین فرزندی ـ که امتم بعد از من او را میکشند ـ نیست». جبرئیل به آسمان عروج نموده، دیگر بار هبوط کرد و همین را گفت و باز همان جواب را شنید. دیگر باره فرود آمد، عرض کرد: «پروردگارت به تو سلام میرساند و تو را مژده میدهد که خدا در ذریه این پسر امامت و ولایت و وصایت را قرار میدهد». پیغمبر فرمود: «راضی شدم». پس از آن نزد فاطمه علیهاالسلام فرستاد. به او خبر داد که خداوند مرا مژده میدهد به مولودی که خدا به تو عطا میفرماید و امت من بعد از من او را به قتل میرسانند. فاطمه خدمت پدرش فرستاده، عرض کرد: «مرا نیازی به چنین مولودی نیست که امت تو بعد از تو او را بکشند». دیگر بار آن حضرت کسی را نزد فاطمه علیهاالسلام فرستاد و پیام داد که خداوند در ذریه این پسر امامت و ولایت و وصایت را قرار میدهد. آنگاه فاطمه علیهاالسلام پیام به رضایت خود داد.»[۵] و نیز امام صادق علیهالسلام فرموده است: «خداوند متعال امام حسین علیهالسلام را بهخاطر شهادتش پاداش داد به اینکه: امامت را در ذریه او قرار دهد، و در تربتش شفا باشد و دعا کنار قبرش اجابت گردد...».[۶] پینوشتها ۱. ذخائرالعقبی، محبالدین طبری، ص۱۳۶. ۲. الغیبه، شیخ طوسی، ص۱۱۶. ۳. الزامالناصب، شیخ حائری یزدی، ج۱، ص۴۷. ۴. کمالالدین، شیخ صدوق، ص۴۱۶. ۵. کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۴. ۶. امالی، شیخ طوسی، ۳۱۷. » پورتال جامع مهدویت |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان |
1393 / 9 / 27، 09:07 عصر,
|
|||
|
|||
چرا به امام زمان «قائمآلمحمد» گفته میشود؟
یونسبنعبدالرحمن از امام کاظم علیهالسلام پرسید: آیا تو همان قائم به حق هستی؟ آن حضرت فرمود: «آری، من قائم به حق هستم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند و آن را پر از عدل و داد میکند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده است، او پنجمین فرزند از اولاد من است که غیبتش طولانی خواهد شد».[۱] عبدالعظیم حسنی به امام جواد علیهالسلام گفت: من امیدوارم که تو همان قائم از اهل بیت باشی که زمین را پر از عدل و داد میکند، همان گونه که پراز جور و ستم شده است. آن حضرت در پاسخ او فرمود: «ای ابوالقاسم! هریک از ما قائم به امر خدا و هدایتکننده به سوی دین میباشد، اما آن قائمی که خداوند به وسیله او زمین را از اهل کفر پاک میگرداند، همان است که ولادتش بر مردم مخفی شده است و از نظرها غایب خواهد شد».[۲] بنا بر این روایات تمام معصومین علیهمالسلام دارای این صفت هستند، اما این لقب مخصوص امام زمان است و در بیشتر احادیثی مربوط به ایشان، این لقب درباره وجود مقدس امام زمان به کار رفته است. در شرح این لقب سخنانی گفته شده است که به جهت اختصار، به ذکر چند مورد بسنده میکنیم: ۱. قیام و حمایت از دین امام حسین علیهالسلام فرمود: «مرد عربی پس از مسلمانشدن، از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسید. آیا پس از تو پیامبر هست؟ ایشان فرمود: نه، من خاتم پیامبران هستم، اما بدان که پس از من امامانی از نسل من خواهند بود که قائم به قسط هستند و تعدادشان، همان تعداد نقبای بنیاسرائیل است؛ اولین آنها علیبنابیطالب است که امام و خلیفه پس از من و نُه نفر از صلب این است ـ و در همان حال دست به سینهام گذارد ـ و قائم، نهمین فرد از آنهاست که در آخرالزمان، برای دین قیام میکند، همانگونه که من در نخستین روز برای دین چنین کردم...».[۳] ۲. قیام به شمشیر علقمهبنمحمد حضرمی میگوید: از امام صادق علیهالسلام خواستم نام امامان را به من بگوید. آن حضرت فرمود: «از گذشتگان، علیبنابیطالب، حسن، حسین، علیبنالحسین، محمدبن علی، سپس خودم». عرض کردم: یابن رسول الله! پس از تو کیست؟ فرمود: «من به فرزندم، موسی وصیت کردم که او پس از من است». عرض کردم: و پس از موسی چه کسی خواهد بود؟ فرمود: «فرزند او علی است که رضا لقب گرفته است و پس از او فرزندش محمد و پس از محمد، فرزندش علی و پس از علی، فرزندش حسن و فرزند حسن، مهدی». سپس افزود: پدرم از پدرش، از جد خود، از علی، از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل کرده است: «قائم ما هرگاه خروج کند، سیصدوسیزده نفر به عدد رزمندگان جنگ بدر، گرد او جمع میشوند. پس زمانی که ظهور او فرا میرسد، شمشیری در غلاف، در مقابلش قرار دارد، فریاد برمیآورد: «قم یا ولیالله فاقتل أعداءالله؛ برخیز ای ولی خدا و دشمنان خدا را به قتل برسان».[۴] ۳. قیام پس از مردن نام او صقربنابیدلف میگوید: از ابوجعفر، امام جواد علیهالسلام شنیدم که فرمود: «امام پس از من، فرزندم علی است، امر او، امر من است و گفتار او گفتار من و طاعتش، طاعت من است. امام پس از او، فرزندش حسن است، امر او امر پدرش، گفتار او گفتار پدرش و طاعت او، طاعت پدرش است». سپس سکوت کرد. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چه کسی پس از حسن، امام خواهد بود؟ امام جواد علیهالسلام به شدت گریست، سپس فرمود:«پس از حسن، فرزند او قائم به حق، امام منتظر است». عرض کردم: یابن رسولالله! چرا به وی قائم گفته میشود؟ فرمود:«چون قیام میکند، پس از آنکه نام وی مرده باشد و بیشترین معتقدان به امامتش مرتد شده باشند».[۵] ابوحمزه ثمالی میگوید: به ابوجعفر محمدبنعلی علیهالسلام گفتم: ای فرزند رسول خدا! مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: چرا همین طور است. گفتم: پس چرا امام مهدی علیهالسلام قائم نامیده شده است؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:«هنگامی که جدم حسین به شهادت رسید، فرشتگان در درگاه خداوند به گریه و ضجه و ناله افتادند و گفتند: خدایا! تو درباره کسی که برگزیده و فرزند برگزیدهات را به قتل رسانده است، سکوت میکنی؟ ندا رسید: ای فرشتگانم! آرام باشید! قسم به عزت و جلالم! از آنها انتقام خواهم گرفت؛ اگرچه مدتی از این جرم و جنایت گذشته باشد. سپس حجابها را نسبت به فرزندان امام حسین علیهالسلام از برابرشان کنارزده فرشتگان با دیدن امامان از نسل امام حسین علیهالسلام بسیار شاد و خرسند گشتند و در میان آنها یک نفر ایستاده در حال نماز بود. ندارسید من به وسیله این قائم از آنها انتقام میگیرم».[۶] در روایات دیگر به تعبیرات دیگری برخورد میکنیم که تقریباً شبیه به یکدیگرند مثل قائم بأمرالله،[۷] قائم بالقسط[۸]، قائم بالحق.[۹]. پینوشتها ۱. کفایهالاثر، علیبنمحمد خراز رازی، ص ۲۶۵. ۲. همان، ص۲۷۸. ۳. همان، صص۳۳۸،۳۳۴،۱۷۳. ۴. همان، ص۲۶۳. ۵. همان، ص۲۷۹. ۶. عللالشرائع، شیخ صدوق، ص۱۶۰؛ معجم احادیث الامام المهدی، ص۳۱۰. ۷. معجم احادیث الامام المهدی، ج۵، ص۲۲۲. ۸. کفایهالاثر، علیبنمحمد خراز رازی، ص۷۶. ۹. همان، ص۱۴۵. » پورتال جامع مهدویت |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان |
1393 / 9 / 28، 03:47 عصر,
|
|||
|
|||
“یوم الوقت المعلوم” چه روزی است؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) بر اساس آیات قرآن، یهود و نصارا تا روز قیامت وجود دارند: "وَ مِنَ الّذینَ قالوا اِنّا نصاریَ اَخَذنا میثاقهم… فَأَغرَیْنَا بَیْنَهُمْ العداوَةَ وَالْبَغْضَأَ اِلیَ یوم القیامة…;(مائده،۱۴) و از کسانی که گفتند:ما نصارا هستیم، از ایشان پیمان گرفتیم، و بخشی از آنچه را به آن اندرز داده شده بودند فراموش کردند، و ما هم تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم…”; "وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ…وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَ َوَةَ وَالْبَغْضَآءَ إِلَیَ یَوْمِ الْقِیَـَمَة…;(مائده،۶۴) و یهود گفتند: "دست خدا بسته است.”… با توجه به آیة ۳۸ سورة حجر: "یوم الوقت المعلوم” چه روزی است؟ اگر روز قیام امام زمان(ع) است، مگر بعد از ظهور حضرت، دیگر گنهکار یافت نمیشود؟ مگر قاتل امام زمان(ع) را شیطان گول نمیزند؟ آیا بعد از ظهور آن حضرت، باز هم یهود و نصارا وجود دارد؟ در این که "یوم الوقت المعلوم” چه روزی است، بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد، برخی آن را روز نفخ صور اول میدانند که تمام موجودات میمیرند، و آن زمان، آخرین روز تکلیف است که مخالفت و معصیت، قابل تصور است.( تفسیر نمونه، آیة الله مکارم و دیگران، ج ۱۱، ص ۷۱ و ۷۲، دارالکتب الاسلامیه. ) گروهی دیگر با استنادبه روایاتی از امامان: آن روز را زمان رجعت پیامبر اکرم(بازگشت پیامبر۹ به دنیا) میدانند، که ابلیس به دست ایشان روی سنگی در بیت المقدس کشته میشود. در روایت دیگری از امام صادقنقل شده است که مراد روزی است که قائم(ع )ظهور کند، و درآن روز، موی پیشانی ابلیس را گرفته، گردنش را میزند، روز وقت معلوم، آن روز است. علامه طباطبایی;، بعد از بیان این سه حدیث میفرماید: "… ممکن است، هر سه روایت را طوری معنی کنیم، که منافاتی بین آنها نباشد، به این بیان که: در روایات وارده از طرق امامان اهل بیت: غالب آیات مربوط به قیامت، گاهی به روز ظهور حضرت مهدی گاهی به روز رجعت و گاهی به روز قیامت تفسیر شده. این سه روز در این که روز ظهور حقایقند، مشترک هستند، هرچند که بُروز حقایق در آنها مختلف و دارای شدت و ضعف میباشد; بنابراین، حکم قیامت هم بر آن دو روز دیگر جاری است.( تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج ۱۲، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۳; بنیاد فکری علمی علامه طباطبایی (ره). ) بر اساس این نظر، ابلیس تا نفخ صور اول زنده است و بعد از ظهور امام زمانغ هم زنده خواهد بود، و به شیطنت خود ادامه میدهد، مگر این که انسانها، به بلوغ عقلی و ایمانی رسیده و وساوس او کمتر از همیشه اثر کند و بنابر این نظر که پایان مهلت ابلیس، زمان ظهور امام زمان یا رجعت پیامبر اکرمباشد، و به دست ایشان کشته شود، باز هم برای انسانها، زمینة انجام گناه وجود دارد، زیرا با مرگ ابلیس، نفس امّاره و جلوههای دنیا، و شهوات نفس و دیگر شیاطین غیر از ابلیس وجود دارند، و انسان که موجودی آزاد و مختار است، حتی در زمان حکومت امام زمانغ هم که زمینة تشخیص خوب و بد و گمراهی و هدایت به خوبی روشن میشود، باز هم میتواند با سوء انتخاب خود، به گناه روی آورد، و اینگونه نیست که انسانها در آن زمان، به طور جبری ایمان آورند و گناه نکنند، و به موجودی بیاراده و اختیار تبدیل گردند. بر اساس آیات قرآن، یهود و نصارا تا روز قیامت وجود دارند: "وَ مِنَ الّذینَ قالوا اِنّا نصاریَ اَخَذنا میثاقهم… فَأَغرَیْنَا بَیْنَهُمْ العداوَةَ وَالْبَغْضَأَ اِلیَ یوم القیامة…;(مائده،۱۴) و از کسانی که گفتند: ما نصارا هستیم، از ایشان پیمان گرفتیم، و بخشی از آنچه را به آن اندرز داده شده بودند فراموش کردند، و ما هم تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم…”; "وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ…وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَ َوَةَ وَالْبَغْضَآءَ إِلَیَ یَوْمِ الْقِیَـَمَة…;(مائده،۶۴) و یهود گفتند: "دست خدا بسته است.”… و ما تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم.” از این دو آیه، به خوبی فهمیده میشود که یهودیان و مسیحیان تا روز قیامت وجود دارند، حتی در زمان ظهور دولت حضرت مهدیغ و جهانگیر شدن آن، باز هم یهود و نصارا وجود خواهند داشت، اما زیر نفوذ و فرمان دولت اسلام، با شرایطی به زندگی خود ادامه میدهند. » پایگاه جامع اطلاع رسانی امام مهدی (عج) |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان |
1393 / 9 / 28، 03:53 عصر,
|
|||
|
|||
آیا شمشیر ذوالفقار، نزد امام مهدی علیهالسلام است؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) آیا شمشیر ذوالفقار، نزد امام مهدی علیهالسلام است؟ بررسی روایات نشان میدهد که میراث نبوی و آنچه از آن حضرت به یادگار مانده است، در اختیار ائمه قرار میگیرد. امام باقر علیهالسلام به جابر فرمود: «ای جابر!... با مردی از نسل حسین، میان رکن و مقام بیعت میشود که همراه او سلاح رسول خدا و کلاهخود و زره و شمشیر اوست».[۱] درحدیثی از امام صادق علیهالسلام به این مضمون آمده است: که اگر کسی ادعا دارد شمشیر، رزه و... رسول خدا نزد اوست، پس نشانههای آن را بگوید؛ ولی نمیتواند و بیان میفرمایند که این مواریث نزد خودشان است[۲]. امام رضا علیه السلام نیز در تأیید این مطلب میفرماید: «از نشانههای امام معصوم در هر زمان آن است که سلاح، زره، پرچم و شمشیر رسول خدا باید نزد او باشد و اکنون همه نزد من است». طبق روایات، این میراث هم اکنون نزد امام دوازدهم است.[۳] پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «مهدی هنگام قیام، عمامهام را بر سر مینهد، زرهم را به تن کرده، شمشیرم، ذو الفقار را حمایل خواهدکرد». طبق نقلی، یعقوب سراج از امام صادق علیهالسلام پرسید: فرج شیعه چه زمانی میرسد؟ امام فرمود: «… از علامات فرج، خروج صاحب الامر از مدینه بهسوی مکه، همراه میراث رسول خداست». یعقوب پرسید: میراث رسول خدا چیست؟ آن حضرت فرمود: «شمشیر، زره، عمامه و پرچم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله. پس شمشیر را از نیام خارج ساخته، زره رسول خدا را میپوشد و از خدا اذن ظهور میخواهد...».[۴] «ذوالفقار» نام شمشیر مخصوص رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است که براساس بعضی روایات، جبرئیل آن را آورد و رسول خدا آن را به امام علی علیهالسلام داد. سپس به امامان بعد و آنگاه به دست امام زمان رسید. «شمشیر ذو الفقار از طرف طول، خطی داشت که شبیه خط مهرههای کمر شده بود… و حلقه آن از نقره بود».[۵] براساس این حدیث، وسط شمشیر از طرف طول خطی شبیه خط مهرههای کمر انسان است؛ لذا به آن ذوالفقار گفتهاند. در حدیث دیگری از امام صادق علیهالسلام درباره وجه تسمیه آن آمده است: «آن شمشیر ذوالفقار نامیده شد؛ زیرا هیچگاه امیرالمؤمنین با آن به کسی ضربه نزده، مگر اینکه در دنیا از زندگی فقیر شد و در آخرت از بهشت».[۶] پینوشتها ۱. مستدرک الوسایل، ج۱۱، ص۳۸. ۲. کافی، کلینی، ج۱، ص۲۳۲. ۳. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۳۶۱. ۴. کافی، کلینی، ج۸، ص۲۲۵. ۵. همان، ج۳، ص۳۱۰؛ «انما سمّی سیف امیر المؤمنین ذوالفقار لانه کان فی وسطه خط فی طول فشبه بفقار الظهر … و کانت حلقته فضة». ۶. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۲، ص۵۸: «انما سمّی ذوالفقار لأنه ما ضرب به امیرالمؤمنین احداً الّا افتقر فی الدنیا من الحیاه و الآخره من الجنه». |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان, بهزاد |
1393 / 9 / 29، 08:53 عصر,
|
|||
|
|||
چگونه میتوان فهمید که آن کسی که قیام کرده، همان امام زمان(عج) است؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) چگونه میتوان فهمید که آن کسی که قیام کرده، همان امام زمان است؟ برای شناخت آن حضرت در هنگام ظهور، راههای متعددی وجود دارد که همه در کنار هم میتوانند مکمل یکدیگر باشند و ما را از دام مدعیان نجات دهند. برای نمونه چند راه را بیان میکنیم: ۱. ایمان به حضرت مهدی و شناخت آن حضرت؛ به این معنا که انسان باید تقوا و ایمان به خدا را در روح خود تقویت کند. مؤمن باید شناخت مناسبی درباره مقام امامت پیدا کرده، اطلاعات کافی در مورد صفات و ویژگیهای معصومین و به طور خاص، ولیعصر به دست آورد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: «کسی آن را تصدیق میکند که قبل از وقوع ندای آسمانی، به آن ایمان داشته باشد».[۱] ۲. ظهور امام زمان همراه علایم و نشانههایی است که در صورت تحقق آن نشانهها، میتوانیم علم پیدا کنیم که آن حضرت ظهور کرده است؛ برای مثال، خروج سفیانی و فرورفتن لشگر او در سرزمین بیداء (مکانی بین مکه و مدینه) یکی از علایم ظهور و راه شناخت امام مهدی علیهالسلام است. علایم حتمی ظهور عبارتند از: خروج سفیانی، خسف بیداء (فرورفتن در سرزمین بیداء)، خروج یمانی، قتل نفس زکیه، ندای آسمانی [۲] که توضیح این مطالب در جای خود آمده است. آن حضرت برای معرفی و شناساندن خود به مؤمنان، از امدادهای الهی مثل: نزول حضرت عیسی علیهالسلام و فرورفتن لشگر سفیانی در زمین بهره میبرد. ۳. حرکت امام و ظهور او، حقیقت پنهانی نیست که فقط عده کمی از آن آگاهی یابند و دیگران مطلع نشوند؛ بلکه یک حرکت جهانی است و همه از جریان ظهور مطلع میشوند؛ بنابراین هرگونه ادعا، آن هم در جلسات مخفیانه و میان گروهی خاص، نمیتواند به ظهور حضرت بینجامد و مسلماً ادعا کننده، دروغگو است. ۴. یکی دیگر از راههای شناسایی، مراجعه به علمای دین است که امام زمان، ما را به آنها ارجاع داده و فرموده است: که در دوران غیبت از آنها اطاعت کنیم. مواضع علما برضد مدعیان دروغین میتواند دلیل روشنی باشد که فرد مدعی، دروغگوست. موضعگیری علما، یکی از حجتها و برهانهای ما در شناسایی آن حضرت است. ۵. باتوجه به معصوم بودن امام زمان، صداقت بیان و نفوذ کلام آن حضرت، هماهنگبودن دعوت او با فطرت انسانها و …، مردم بهسرعت به سمت او جذب شده، دعوت حضرتش را لبیک خواهند گفت. ۶. محل ظهور و نقطه شروع دعوت آن حضرت، از کنار خانه خداست؛ ازاینرو اگر فردی ادعا دارد که همان مهدی موعود است، ولی دعوت خود را از جایی غیر از خانه خدا و کعبه آغاز کرد، دلیل دیگری بر کذب بودن ادعای او است. ۷. دعوت امام به دین پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام است و مردم را به اطاعت از قرآن و پیامبر خدا و اهل بیت دعوت میکند. اگر کسی ادعای مهدویت کرد و در دعوت خود به غیر مکتب اهل بیت علیهمالسلام فراخواند و برخلاف احکام اسلام عمل کرد، ادعای او باطل است. بررسی روایات نشان میدهد که اگر شخصی مدعی امامت و مهدویت شد، شایسته است با سؤالاتی که کسی جز امام معصوم توان پاسخگویی به آن را ندارد، مورد سنجش قرار گیرد. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «اذا ادّعی مدع فاسألوه عن تلک العظائم التی یجیب فیها مثله؛[۳] چنانچه کسی مدعی مهدویت شد، از او درباره مسائل بزرگی که همانند امام پاسخ آن را میدهد، سؤال کنید.» پینوشتها ۱. کافی، کلینی، ج۸، ص۲۰۹. ۲. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۹۴. ۳. الغیبه، نعمانی، ص۱۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۵۷. |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان |
1393 / 10 / 2، 03:17 عصر,
|
|||
|
|||
آیا امام مهدی علیهالسلام معجزهای دارد؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) آیا امام مهدی علیهالسلام معجزهای دارد؟ قبل از پاسخ به این سؤال، لازم است که اشارهای مختصر، به معنا و تعریف معجزه داشته باشیم. معجزه، در اصطلاح، این است که مدعی منصبی از مناصب الهی، برای اثبات صحت ادعایش، کاری را انجام دهد که خارق قوانین طبیعی است و دیگران از انجامدادن آن عاجزند.[۱] پس از خاتم انبیا، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله امامان معصوم علیهمالسلام را مجریان شریعت و جانشینان طریقت آن حضرت و حجت خویش در روی زمین قرار داده و نشانههایی برای آنان قرار داده تا بتوانند با کسانی که راه هدایت را بر مردم مشتبه میکردند و مردم را به گمراهی و ضلالت میکشاندند، چیره شوند و بهوسیله این علامتها شناخته شوند. این راه و علامت، همان است که در اصطلاح متکلمان، «معجزه» و در اصطلاح قرآن، «بینه» و «آیه» نامیده میشود. خداوند میفرماید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ...؛[۲] ما، رسولان خود را با دلائل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» از امام صادق علیهالسلام درباره علت اعطای معجزه از سوی خداوند، سؤال شد. آن حضرت، در جواب فرمودند: «معجزه، علامتی است از طرف خداوند که آن را فقط به انبیا و رسل و امامان اعطا میکند تا صدق آنان از دروغ دروغگو شناخته شود».[۳] باتوجه به اینکه جمیع مسلمانان به امکان کرامت اولیای خدا عقیده دارند ـ چنانکه تفتازاتی میگوید: جمهور مسلمانان، به جواز کرامت اولیای خدا معتقد هستند».[۴] ـ پس انجامدادن معجزات و کرامات از سوی امامان معصوم علیهمالسلام و از جمله امام زمان ـ که حجتهای خداوند بر روی زمین و وارثان زمین هستند ـ امر عجیبی نیست. با مراجعه به کتابهای تاریخی و روایی و ورقزدن صفحات آن، مشاهده میکنیم که معجزات و کرامات فراوانی از سوی آنان به وقوع پیوسته است. پس از این مقدمه باید گفت، معجزات آن حضرت دو دسته است: الف. معجزاتی که آن حضرت در دوران تولد و کودکی و غیبت، انجام دادهاند؛ برای مثال: ۱. تولد بدون ظاهرشدن آثار حمل از امام حسن عسکری علیهالسلام نقل شده که به حکیمه (دختر امام جواد علیهالسلام) فرمود: «امشب به خانه ما بیا؛ زیرا، امر مهمی رخ خواهد داد». حکیمه پرسید: چه اتفاقی؟ امام فرمود: «قائم آل محمد امشب بهدنیا خواهد آمد». حکیمه پرسید: از چه کسی؟. امام فرمود: «از نرجس». حکیمه میگوید: «به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگواری را بشارت دادم، در حالی که هیچ اثر حملی در او مشاهده نکردم».[۵] چنین معجزهای در مورد حضرت موسی علیهالسلام هم بیان شده است.[۶] ۲. قرآن خواندن در بدو تولد هنگامیکه امام مهدی علیهالسلام از مادر متولد شد، ایشان را به امام حسن عسکری علیهالسلام دادند. آن حضرت، وی را در آغوش گرفت و فرمود: «قرآن بخوان». امام مهدی علیهالسلام شروع به خواندن قرآن کرد.[۷] ۳. شفای مریض لاعلاج محمدبنیوسف نقل میکند، به مرضی دچار شدم که پزشکان از علاج آن ناامید شدند. نامههایی به امام مهدی علیهالسلام نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا کردم. ایشان در جواب نوشتند: «ألبسک الله العافیه؛ خداوند، بر تو لباس عافیت بپوشاند.» مدتی نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتی پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: این شفا و عافیت، بهیقین، از جانب خداوند بوده است.[۸] ۴. طلاشدن سنگریزه یکی از اهالی مدائن میگوید: همراه رفیقم، به حج میرفتیم. در نزدیکی موقف، فقیری به سوی ما آمد. ما به او جواب رد دادیم. سپس به سوی جوانی خوشسیما که ردایی پوشیده بود رفت. او سنگی از روی زمین برداشت و به فقیر داد. شخص فقیر، مدت زیادی در حق او دعا میکرد. در این هنگام، آن جوان غائب شد. ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم: «وای بر تو! آیا برای گرفتن یک سنگ، این قدر دعا میکنی؟» که ناگهان در دست او سنگی از طلا دیدیم که در حدود بیست مثقال میشد. وقتی در مورد آن جوان از اهل مکه و مدینه سؤال کردیم، گفتند: «او از علویان است و هر سال با پای پیاده به حج میآید».[۹] ۵. خبردادن از غیب از پسر مهزیار نقل شده که در سفری با کشتی همراه پدرم بودم و مال زیادی به همراه او بود. پدرم، دچار بیماری سختی شد و گفت: من، در حال مردن هستم. و در مورد آن اموال وصیت کرد که آنها را به امام زمان بدهم. از این وصیت تعجب کردم، ولی مطمئن بودم که پدرم بیهوده سخن نمیگوید. با خود گفتم: اگر امر برایم روشن شد، مانند دوران امام حسن عسکری علیهالسلام به وصیت عمل میکنم و گرنه آن را صدقه میدهم». مدتی در عراق بودم تا اینکه فرستادهای از جانب امام زمان آمد و مشخصات مال و محل مخفیکردن آن را گفت و حتی بعضی از مشخصاتی را که خودم هم نمیدانستم، بیان کرد و من هم مال را به او دادم.[۱۰] ب. معجزاتی که امام مهدی علیهالسلام به هنگام ظهور انجام خواهد داد؛ به عنوان نمونه: از امام صادق علیهالسلام نقل است که فرمود: هیچ معجزهای از معجزات انبیا نیست، مگر اینکه خداوند آن را برای اتمام حجت بر دشمنان بهدست حضرت قائم ظاهر خواهد کرد.[۱۱] بنابراین معجزات آن حضرت به دوره غیبت و پیش از آن، ختم نمیشود و هنگام ظهور نیز برای معرفی حقانیت خویش و اتمام حجت بر دشمنان و منکران، معجزاتی را انجام خواهد داد. پینوشتها ۱. آلاء الرحمن فی تفسیرالقرآن، محمد جواد بداغی نجفی، ص ۳؛ همچنین ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، ص ۳۵۲. ۲. حدید: ۲۵. ۳. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۱۱، ص ۷۱. ۴. الإلهیات من شرح المواقف، تحقیق علی ربانی گلپایگانی، ص ۱۳۲. ۵. مدینه المعاجز، سید هاشم بحرانی، ج ۸، ص ۱۰ و ۲۶. ۶. قصص قرآن یا تاریخ انبیاء، هاشم رسولی محلاتی، ج ۲، ص ۴۶. ۷. تبصرهالولی فیمن رأی القائم المهدی علیهالسلام، سید هاشم بحرانی، ج ۱۸. ۸. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۲۹۷؛ اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۵۱۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱، ص ۲۹۷. ۹. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص ۳۳۲؛ مدینهالمعاجز، سید هاشم بحرانی، ج۸، ص ۷۱. ۱۰. الغیبه، شیخ طوسی، ص ۲۸۲. ۱۱. منتخبالأثر فیالإمامالثانی عشر، لطفالله صافی گلپایگانی، ص ۳۱۲. » پورتال جامع مهدویت |
|||
8 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, صدف, سوزان, روزبین, بهزاد |
1393 / 10 / 3، 12:51 عصر,
|
|||
|
|||
خصوصیات جسمی امام زمان، هنگام ظهور چگونه است؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) مطابق برخی از روایات سنی و شیعه، امام زمان هنگام ظهور دارای صفات و خصوصیات جسمی خاصی است؛ از جمله: ۱. آجلی الجبهه؛ یعنی پیشانی او وسیع و عریض است؛[۱] ۲. اقنی الانف: وسط بینی او برآمده، ولی دو سوراخ آن تنگ است؛[۲] ۳. کأنّ وجهه کوکب درّی: گویا صورت او همانند ستارهای درخشان است؛[۳] ۴. اللون لون عربی: با چهرهای گندمگون؛[۴] ۵. افرق الثنایا: دندانهای پیشین وی گشاده است؛[۵] ۶. اکحل العینین: چشمهایش مشکی است؛[۶] ۷. براق الثنایا: با دندانهای سفید؛[۷] ۸. أزج الحاجبین: با ابروانی کشیده و باریک؛[۸] ۹. مربوع القامة: قامتش متوسط؛[۹] ۱۰. الجسم جسم اسرائیلی: جسم او تنومند است؛[۱۰] ۱۱. علی خدّه الایمن خال اسود: بر گونه راست او خالی سیاه است؛[۱۱] پینوشتها ۱. سنن ابیداوود، ج۲، ص۴۲۲. ۲. همان. ۳. الفصول المهمة، شریف رازی، ص۳۱۷. ۴. شرح الأخبار، ابنحیون، ج۳، ص۳۷۸. ۵. کشف الغمه، علیبنعیسی اربلی، ج۲، ص۴۷۰. ۶. الزامالناصب، علی یزدی حائری، ج۱، ص۴۲۰. ۷. الخصال، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۹۸. ۸. الحاوی الفتاوی، سیوطی، ج۲، ص۱۴۷. ۹. الغیبة، نعمانی، ص۲۸۱؛ الارشاد، شیخ مفید، ص۳۴۲. ۱۰. شرح الأخبار، ابنحیون، ج۳، ص۳۷۸. ۱۱. الفصولالمهمة، شریف رازی، ص۳۱۷. |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: محمد81, فاطمه, صدف, سوزان, سعیده, بهزاد |
1393 / 10 / 4، 07:01 عصر,
|
|||
|
|||
آیا امام زمان طیالارض دارد؟
(بسم الله الرحمن الرحیم) آیا امام زمان طیالارض دارد؟ از علامه طباطبایی رحمهالله درباره حقیقت طیالارض سؤال شد، ایشان چنین گفت: «پیچیدن زمین در زیر گام رونده است... طیالارض از خوارق عادت است». ما از علمای شیعه عدهای را داریم که دارای این مقام هستند بهعنوان مثال علامه قاضی طباطبایی دارای این مقام بودند. آن مرد کاسب از مشهد به نجف مراجعت کرد و به رفقای خود گفت: گذرنامه من (در مشهد) دچار اشکال بود و آقای قاضی آن را حل کردند... دوستان آن مرد گفتند که آقای قاضی در نجف بودند و مسافرت نکردندهاند».[١] حال که از علما این کار ساخته است، پس امام معصوم حتماً و به طریق اولی میتواند چنین کند. این نعمت برای عارفان حقیقی و واصل به مقام قرب چیز بیاهمیتی است و فوق آن را دارند و طالب هستند، چه برسد به مقام رفیع و شامخ امام که اصلاً قابل مقایسه نیست. ابنشهرآشوب از جابر انصاری روایت میکند: «امام علی علیهالسلام نماز صبح را در مدینه خواند، بعد فرمود: «ای مردم خدا اجر شما را در مرگ سلمان، بزرگ قرار دهد ...»، بعد بر ناقه رسول خدا سوار شد و به قنبر فرمود: «از یک تا ده بشمار». قنبر گوید: همینکه شمردم، در مدائن پشت در خانه سلمان بودیم».[٢] در داستان حضرت سلیمان آمده: «کسی که مقداری از علم کتاب را داشت تخت بلقیس را از مسافت طولانی در یک آن، نزد سلیمان آورد».[٣] و این از طیالارض بالاتر است؛ زیرا طیالارض، طی کردن مسافت است بهتنهایی، امّا در این کار علاوه بر طیالارض، حمل چیز دیگری نیز مطرح است».[۴] امام صادق علیهالسلام در این باره میفرماید:«این شخص مقداری از علم کتاب را داشت، اما ما اهل بیت همه علم کتاب را داریم».[۵] پس طیالارض برای اهل بیت، از جمله امام زمان بسیار ساده و سهل است و امر عجیبی نیست. معرفی منابع برای مطالعه بیشتر • منتهی الآمال، شیخ عباس قمی؛ • بحار الانوار، ج۹، صفحه ۲۷۶؛ • مهر تابان، زندگینامه علامه طباطبایی رحمهالله؛ • اسوه عارفان، شرح حال علامه قاضی طباطبایی رحمهالله. پینوشتها ١. مهر تابان، سید محمدحسین طهرانی، ص ۳۷۲. ٢. مناقب، ابن شهر آشوب، ج۱، ص ۴۴۸. ٣. نمل :۴۰. ۴. ولایت در قرآن، عبدالله جوادی آملی، ص ۸۲. ۵. کافی، کلینی، ج۲، ص۲۵۷. » پورتال جامع مهدویت |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: محمد81, فاطمه, صدف, سوزان, بهزاد |
1393 / 11 / 3، 11:32 عصر,
|
|||
|
|||
چهل حدیث پزشکی از امام علی(ع):
1- آب : از ایستاده آب خوردن بپرهیزید که باعث دردی می شود که درمان نداشته باشد . 2- آب باران : آب باران بنوشید که بدن را پاکیزه نموده و بیماری ها را دفع نماید . 3- آب سرد : تطهیر با آب سرد بواسیر را قطع می کند . 4- آفتاب : اگر خواستید در آفتاب بنشینید پشت به آن بنشینید , زیرا آفتاب بیماری درون را ظاهر می سازد . 5- آویشن : آویشن پرزهای معده را تقویت کرده و سالم نگه می دارد . 6- ادرار: بول کردن در حمام باعث فقر و پریشانی است . 7- اسپند : ریشه ی اسپند شادی آور و در ساقه و برگ آن درمان هفتاد و دو بیماری وجود دارد . 8- اشک : خوردن عدس دل را نازک می کند و اشک را جاری می سازد . 9- اعصاب : خوردن به قلب را قوت بخشد و معده را پاکیزه نماید و اعصاب را خوانا سازد و ترس را از دل می زداید . 10- انار : به کودکان خود انار دهید تا زودتر به سخن آیند . 11- انجیر : خوردن انجیر انسدادها را نرم می کند و برای باد قولنج مفید است , در روز از آن بسیار ولی در شب اندک بخورید . 12- اندوه : شستن لباس غم و اندوه را می زداید . 13- انگور : انگور هم قاتق است و هم میوه و هم غذا و هم شیرینی است . 14- بادرنجبویه : بادرنجبویه سده را می گشاید و اشتهای به غذا آورد و سل را برطرف سازد و به هضم غذا کمک کند . 15- بخور کردن : بخور کردن موجب سلامتی سر ( از بیماری ) است و بدن را از درون پاک می کند و انواع بیماری سر را از بین می برد . 16- بدن : حجامت بدن را سالم و خرد را استوار می سازد . 17- بلغم : ریشه ی ترب بلغم را قطع و غذا را هضم نماید . 18- بنفشه : حرارت تب را به بنفشه و آب خنک بشکنید که گرمای آن از گرمای جهنم است . 19- بوی دهان : جویدن کندر دندان ها را محکم و بلغم را دفع می کند و بوی دهان را از بین می برد . 20- به : خوردن به قلب ضعیف را تقویت می نماید و معده را پاک و دل را قوی و ترسو را شجاع و کودک در رحم را زیبا می سازد . 21- بهداشت فردی : امیر مومنان دستمالی داشت که پس از وضو ساختن روی خود را بدان خشک می کرد سپس آن را به میخی می آویخت و کسی جز او به آن دست نمی زد . 22- بیماری : خوراکت را کم کن تا بیماری ات کم شود . 23- بینی : روغن بنفشه در بینی بچکانید که حضرت رسول f فرمود : اگر مردم فواید این روغن را بدانند آن را سر می کشیدند . 24- پرخوری : پرخوری بدن را بدبو کند و از زیرکی جلوگیری کند . 25- پرندگان : از خوردن پرندگانی که سنگدان و چینه دان و خار پا ندارند و پرندگانی که سلاحشان ناخنشان می باشد بپرهیزید . 26- پوست : استعمال نوره ( جهت زدایش موی زاید ) پوست بدن را پاکیزه و منافذ آن را باز می کند . 27- پیری : چهار چیز موجب پیری زودرس می گردند : خوردن گوشت مانده و نشستن در جای نمناک و از پله ها بسیار بالا و پایین رفتن و با پیرزن نزدیکی نمودن . 28- تب : عناب تب را برطرف می سازد . 29- تند خویی : کسی که دوست دارد کمتر خشمگین گردد از گوشت دراج بخورد . 30- چاشت : هر که خواهد عمرش طولانی باشد چاشت را بامداد بخورد . 31- چشم : دست شستن پیش از غذا خوردن و بعد از آن چشم را جلا می دهد . 32- حسد : حسد دل را بیمار نموده و اندوه شدید آورد . 33- ختنه : در ختنه کردن فرزندانتان شتاب کنید که برایشان پاک تر است . 34- خرما : خرما بخورید که در آن درمان دردها است . 35- خطمی : شستن سر با خطمی چرک ها را می زداید و جانوران موجود در آن را نابود می کند . 36- خواب : پرخوری و بسیار خوابیدن بدن را تباه سازد و زیان به بار آورد . 37- خوره : در حمام آجر و سفال بر پای خود نسایید که مورث خوره است . 38- دارو : نوشیدن دارو برای بدن مانند صابون است برای لباس , آن را تمیز می نماید ولی کهنه اش نیز می کند . 39-شانه کردن : ایستاده شانه کردن باعث فقر و پریشانی می گردد. 40- کفش : نیکو انتخاب نمودن کفش به سلامتی بدن و نیز به طهارت در نماز کمک می کند . منبع : نهج الطبایه بیت الرقیه (س) |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: ملیحه, فاطمه, صدف, سوزان, اراز |
1393 / 11 / 17، 01:36 عصر,
|
|||
|
|||
منظور از لعن اول، ثانی، ثالث و رابع در زیارت عاشورا چیست؟ و چرا در زیارت نام آنها برده نشده است؟
افشاى اسرار نزد دشمنان و مخالفان و تحريك عواطف مردم عوام دو فاكتور مهمى است كه بايد در ميان مسلمانان به حداقل برسد لذا امامان در دعا و روايات برخى از مختصات شيعه را با كنايه و رمزى بيان مى كردند. اگر ضرورت داشت، خود امام معصوم آن را به صراحت بيان مىكرد. از اين كه امام معصوم به آن تصريح نكرده به دست مىآوريم كه اين از اسرار آل محمد است و فاش ساختن اسرار آل محمد (ص( گناه نابخشودنى است. خواص ياران آل محمد بر اين اسرار آگاهى دارند، شما مىتوانيد به يكى از خواص مراجعه كنيد و از اين “سرّ” سر درآوريد. و این لعنها چون به صورت رمز آمده است تفسيرهاى مختلف دارد از جمله: 1- قابيل (قاتل هابيل) 2- قدار بن سالف (پى كننده ء ناقه ء صالح) 3- ابن ملجم (قاتل امام على (ع) 4- معاويه (پدر يزيد) منبع: سایت راسخون |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, محمد حسین, صدف, سوزان, اراز |
1393 / 11 / 22، 12:50 عصر,
|
|||
|
|||
(بسم الله الرحمن الرحیم)
آیا امام زمان نیز منتظر ظهور است و مانند منتظران، برای ظهورش تلاش میکند؟ امام زمان بیش از هر کس دیگری به زیبایی دوران طلایی ظهور، آشنا و آگاه است. آن بزرگوار، به خوبی میداند که مردم در دوران ظهور، به رشد و تعالی بینظیری دست مییابند و جامعه انسانی به بهترین صورت ممکن ـ آن گونه که شایسته و زیبنده زندگی بشری است ـ تحقق مییابد. او که بر بندگان و مخلوقات خدا بسیار مهربان است، آرزو دارد که انسانها به زندگی شایسته خود رسیده و بتوانند درجات کمال را طی کنند. سیدبنطاووس میگوید: سحرگاهی در سرداب مقدس، صدای حضرت را شنیدم که میفرمود: «خدایا! همانا شیعیان از نور ما و باقی طینت ما آفریده شدهاند. خطاهای آنها را به ما ببخش و آنها را از آتش جهنم نجات ده».[۱] آن حضرت واقعا منتظر است؛ منتظر آماده شدن مردم است تا خداوند، اذن ظهور دهد. این سنت الاهی است، که تا مردم عوض نشوند، خداوند نیز سرنوشت مردم را عوض نکند.[۲] بنابراین، امام زمان نیز برای ظهور دعا میکند و هم برای ظهور آماده است، اما مشکل اصلی، آمادهشدن شرایط ظهور است که باید فراهم شود. پینوشتها ۱. مهر بیکران، ص۲۹۱. ۲. رعد:۱۱.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد حسین, صدف, سوزان, اراز |
1393 / 11 / 25، 01:41 عصر,
|
|||
|
|||
اسامی فرماندهان سپاه امام زمان (عج)
(بسم الله الرحمن الرحیم) در روایات نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاص و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان امام عصر (عج) به آنها نسبت داده شده است. نیروهای حضرت مهدی (عج) از ملیت های گوناگونی تشکیل شده اند و به هنگام قیام با شیوه خاصی فراخوان می شوند. در روایات نام افرادی را می بینیم که یا عملیات نظامی خاص و یا فرماندهی تعدادی از لشکریان امام عصر (عج) به آنها نسبت داده شده است. در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می شود. حضرت عیسی (ع) امیرمومنان علی (ع) در خطبه ای می فرمایند: «آنگاه مهدی (عع) حضرت عیسی را به جانشینی خود، در عملیات تهاجمی علیه دجال بر می گزیند. عیسی (ع) برای یافتن و سرکوبی دجاّل حرکت می کند. دجال که همه جهان را در سلطه خود دارد و کشاورزی و نسل بشری را نابود کرده است، مردم را به خویش می خواند و هر کس او را بپذیرد مورد لطف قرار می گیرد و اگر خودداری ورزد، او را می کشد. سراسر جهان جز مکه، مدینه و بیت المقدس را در هم نوردیده است و همه فرزندان ناشمروع از شرق و غرب جهان پیرامونش گرد امده اند. دجال به سوی حجاز حرکت می کند و عیسی (ع) در گردنه «هرشاه» به او می رسد و فریادی هولناک بر او می کشد و ضربه ای سخت بر او فرود می آورد و او را در شعله های آتش ذوب می کند، آن سان که سرب در آتش ذوب می شود.» در ویژگی حضرت عیسی (ع) آمده است: او چنان ابهتی دارد که چون دشمن او را می بیند به یاد مرگ می افتد؛ چنان که گویی عیسی (ع) قصد جانش را کرده است.» شعیب بن صالح (ع) امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «سفیانی و صاحبان پرچم های سیاه با یک دیگر رودر رو می شوند در حالی که میان آنان جوانی از بنی هاشم است که در کف دست چپ او خال سیاهی است و در پیشاپیش لشکریان او شخصی از قبیله بنی تمیم به نام شعیب بن صالح است.» اسماعیل فرزند امام صادق (ع) و عبدالله بن شریک ابوخدیجه می گوید: امام صادق (ع) می فرمودند: «من از خدا خواستم که (فرزندم) اسماعیل را پس از من بر جای گذارد، ولی خداوند نخواست و درباره او مقام دیگری به من بخشید؛ وی نخستین کسی است که با 10 نفر از یارانش ظهور می کند و عبدالله بن شریک یکی از آن 10 نفر است که پرچمدار او است.» عقیل و حارث امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «... حضرت مهدی (عج) لشکر را حرکت می دهد تا انکه وارد عراق می شود؛ در حالی که سپاهیان، پیشاپیش و پشت سر او حرکت می کنند و فرمانده نیروهای پیشرو، مردی به نام عقیل است و فرماندهی سپاهیان پشت سر را مردی به نام حارث عهده دار است.» جبیربن خابور امام صادق (ع) از امیرمومنان علی (ع) نقل فرموده است: «این شخص –جبیر- در جبل الاهواز به همراه چهار هزار نفر –در حالی که سلاح ها را از نیام کشده اند- منتظرند تا قائم اهل بیت (ع) ما ظهور کند. انگاه این شخص همراه حضرت (ع) و در رکابش با دشمنان خواهد جنگید.» مفضل بن عمر امام صادق (ع) به مفضل فرمودند: «تو با چهل و چهار نفر دیگر با حضرت قائم (عج) خواهید بود. تو در سمت راست حضرت (ع) امر و نهی می کنی و مردم در آن زمان بهتر از امروز از تو اطاعت می کنند. اصحاب کهف امیرمومنان (ع) می فرمایند: «اصحاب کهف برای یاری مهدی (عج) خواهند بود.» منابع: الشیعه و الرجعه، ج 1 بحارالانوار ج 41 و 53 ارشاد القلوب نشانه هایی از دولت موعود » قدس آنلاین
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
|
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از مصطفی تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, صدف, سوزان, اراز |
1393 / 11 / 25، 11:19 عصر,
|
|||
|
|||
معاویه وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند: آیا میدانی که ابن عباس تفسیر قرآن میکنه؟
معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عمه ی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند که تفسیر کند؟! گفتند: تفسیر میکند آیات رو به نفع علی بن ابیطالب! ما از این شاکی هستیم! معاویه گفت: خودم رسما وارد مجلس میشوم و جمعشان را برهم میزنم. معاویه وارد مجلس تفسیر ابن عباس میشود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات میکرد که معاویه هیچ جای اعتراضی برخود ندید! بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: معاویه گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات میکنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو میکنی؟! ابن عباس: معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت هم سوال میکنم جواب میدهی؟ "انَّما اَنتَ مُنذِرُ وَلِکُلِ قَومِ هاد" این آیه برای کیست معاویه؟ معاویه: رسول خدا فرمود منذر این امت منم و هادی وجود علی بن ابیطالب است! ولی ابن عباس حتما باید این آیه را بخوانی؟! ابن عباس: "اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا" بگو این آیه برای کیست معاویه؟ معاویه: این هم قصه ی طهارت و عصمت علی بن ابیطالب و اهل بیتش است، درست! ولی حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس: "اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُوتونَ الزَّکوةَ وَ هُم رکِعون" معاویه این آیه برای کیست؟ معاویه: زمانی که علی بن ابیطالب انگشتر در راه خدا داد این آیه بر حق علی نازل شد، قبول دارم! ولی حتما این را باید بخوانی؟ ابن عباس: "عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظیم" معاویه بگو این آیه در حق کیست؟ معاویه: رسول خدا فرمود خبر عظیم علی بن ابیطالب است که هم مردم ازش میپیرسند و هم من از علی خواهم پرسید، ولی ابن عباس حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس: "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا" بگو ببینم این آیه برای کیست؟ معاویه: پیغمبر فرمود حبل الله علی بن ابیطالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه میشوید. ولی باید همین را تفسیر کنی؟ ابن عباس: "کَفی بِاللهِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکُم" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه: این قصه قصه ی علم علی بین ابیطالب است که خدا همه ی علم جاری رو در سیره ی او تعریف میکند، ولی لازم است حتما این را بخوانی؟ ابن عباس: "قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ" بگو به من که این آیه برای کیست؟ معاویه: این هم ماجرای مباهله با اهل نجران است که خدا در این آیه علی بن ابیطالب را نفس پیغمبر میخواند، ولی برای مردم حتما باید همین را بخوانی؟ ابن عباس: "ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه: روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود، شخص رو به پیغمبر کردو گفت به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ولایت علی را ندارم و خداوند جلوی همگان دشمن علی را هلاک کرد، ابن عباس قبول دارم! آیا باید همین آیه را بخوانی؟ ابن عباس: "یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک" این آیه دیگر برای چیست معاویه؟ معاویه: این هم ماجرای ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب است قبول دارم! ولی این را حتما باید بازگو کنی؟ ابن عباس: "اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم" معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟ معاویه: این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابیطالب است ولی آیه ای دیگر بخوان نه این! ابن عباس از جا بلند شد و گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد؟! کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟! معاویه: اصلا ابن عباس بخوان "اِذا زُلزِلَتِ الارضُ زِلزالَها" ابن عباس: معاویه در این مورد هم شرمندتم که حتی این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است! معاویه: علی در این آیه دگر چه میکند ابن عباس؟! ابن عباس: نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله ای بر مدینه آمد که همه ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میانشان حاضر شد و خواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید و فرمود: زمین! ابوتراب بر تو امر میکند آرام گیر! معاویه که از غضب بر خود میپیچید گفت: ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود... بحار الانوار ج ۴۴ ص ۱۲۵ "نثار وجود نازنین مولا امیرالمومنین علی حیدر کرار صلوات. |
|||
2 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کردهاند: صدف, سوزان |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 25 مهمان