مطالب زیبابرای امیدوموفقیت درزندگی
|
1393 / 7 / 21، 12:00 صبح,
|
|||
|
|||
ﭘﻨﺞ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ : ۱ . ﺳﻨﮓ ................... ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺷﺪﻥ " ۲ . ﺣﺮﻑ ................... ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ " ۳ . ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ............... ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻦ " ۴ . ﺯﻣﺎﻥ ................... ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻦ " ۵ . ﺩﻝ ...................... ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻦ " ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻧﮑﻦ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ... ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ... ﻭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﺒﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ ... ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮐﺮ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﮕﻮ ... ﺷﻜﺮ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﮔﻔﺖ آن دانا : ﺍﮔﺮﺭﻭﺯﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺛﺮﻭﺗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻰ ﭘﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍﻧﺸﻤﺎﺭ . ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﻜﻰ ﺑﺮﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﺮﯾﺰﯼ . ﺗﻌﺪﺍﺩﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪﺛﺮﻭﺕ ﺗﻮﺳﺖ |
|||
5 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, عاطفه, سوزان |
1393 / 7 / 21، 03:18 عصر,
|
|||
|
|||
هیچ وقت این دو جمله رو نگو: ١)ازت متنفرم ٢)دیگه نمیخوام ببینمت . هیچ وقت با این دو نفر همصحبت نشو: ١)از خود متشکر ٢)وراج . هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن: ١)پدر ٢)مادر . هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو: ١)نمیتونم ٢)بد شانسم . هیچ وقت این دو تا کارو نکن: ١)دروغ ٢)غیبت . هیچ وقت این دو تا جمله رو باور نکن : ١)آرامش در اعتیاد ٢)امنیت دور از خانه . همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار: ١)آرامش با یاد خدا ٢)دعای پدر و مادر . همیشه دوتا چیز و به یاد بیار: ١)دوستای گذشته رو ٢)خاطرات خوبت رو . همیشه به این دو نفر گوش کن: ١)فرد با تجربه ٢)معلم خوب . همیشه به دو تا چیز دل ببند: ١)صداقت ٢)صمیمیت . |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, فرید, عاطفه, سکینه, خدیجه |
1393 / 7 / 26، 04:38 عصر,
|
|||
|
|||
----------------------------------------------------------------------------- ترس واقعیت دارد و ما مجبوریم برای به زانو درآوردن آن، ابتدا وجودش را ب پذیریم و بعد آن را بشناسیم. ترس دشمن شماره یک موفقیت است که امکان استفاده از فرصت ها را از شما می گیرد و انرژی و کارآیی تان را از بین می برد. تمرین امروز: فکر کنید چه فرصت هایی را در زندگی به دلیل ترس از دست داده اید و ترسهای شما بیشتر در چه زمینه ای هستند. |
|||
11 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, فرید, فاطمه, علی کوچولو, شکوفه, سکینه, سوزان, خدیجه, بهزاد, ابراهیم |
1393 / 7 / 27، 11:17 عصر,
|
|||
|
|||
معلمی می گفت : زندگي را تعريف كن…
گفتم..زندگي تعريف كردني نيست… ناراحت شد و نمره ام را صفر داد… سالها بعد كه او را ديدم كه پير شده بود و عصا به دست راه مي رفت … جلو رفتم و گفتم : زندگي را تعريف كن،ارام خنديد و گفت نمره ات بيست… زندگي را بايد زيست!!!… ساده ترین کار جهان این است که خودت باشی و دشوارترین کارجهان این است که کسی باشی که دیگران می خواهند. در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛ زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمی ماند؛ اما آنچه خوب است، همیشه زیباست. |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: یاسمن, ملیحه, محمد81, محمد حسین, عاطفه, سکینه, سوزان |
1393 / 7 / 28، 12:09 صبح,
|
|||
|
|||
-وظیفه ای را که خدا به من محول کرده در کمال آرامش و هماهنگی انجام می دهم.
- قدرت اصیل یعنی بدانی که عزم کرده ای تا درکمال آرامش و هماهنگی فرمان خدا را انجام دهی. - به من چه که دیگران درباره ی من چه فکر می کنند. - یکی از بالاترین مدارجی که می توان به آن رسید ، بی نیازی از تعریف و تمجید دیگران است. - دوست داشتن دیگران با دوست داشتن خودم آغاز می شود. - اگر خودت را دوست نداشته باشی ، هیچ کس دیگر تورا دوست نخواهد داشت . و نمی توانی دیگری را آنگونه که شایسته است دوست بداری . عشق از خویشتن آغاز می شود. - من در درون خودم به دنبال معنای زندگی می گردم . - اگر می خواهی برای زندگی ات معنای عمیقی بیابی ، نمیتوانی آن را از لا به لای اظهار نظر دیگران در مورد خودت پیدا کنی . به درون خودت رجوع کن.) -من با افکارم واقعیت را می آفرینم. - تو افکار خود را خلق می کنی ، افکارت خواست های تو را تحقق می بخشد و خواست های تو واقعیت تو را به وجود می آورند. - عشق هدیه من به دنیاست. - از عشق سرشار می شوم و آن را نثار می کنم . نحوه ی رفتار دیگران با من شیوه ی آنان است ، نحوه ای که من رفتار می کنم ، منحصر به من است. - به جای نفی ، اثبات می کنم. - نفی هر چیز میتواند به صورت اثبات چیز دیگرجلوه گر شود . به جای کشمکش ، آرامش را برگزین. به جای آنکه علیه کمبودها به پا خیزی در راه بخشودگی بکوش. - خودم را می بخشم و سپس ادامه می دهم. - می توانی گوشه ای بنشینی و غصه ی اشتباهی را مرتکب شده ای بخوری و آنقدر عذاب وجدان بکشی تا مرگت فرا رسد، اما ذره ای از آن عذاب وجدان نمیتواند گذشته را تغییر دهد. - من ، خودم ، جسم ، ذهن و روحم را دوست دارم. - وقتی آرامش داشته باشی و خود را دوست بداری عملاً نمی توانی خود ویرانگر باشی . - من فقط اجازه می دهم چیزهای خوب وارد زندگیم شوند. - هیچکس نمی تواند تو را ناراحت کند ، هیچکس نمی تواند تو را مضطرب کند ، هیچکس نمی تواند احساسات تورا جریحه دار کند ، هیچکس نمی تواند تو را به انجام کاری غیر از آنچه میخواهی وادارد - من روحی گرانمایه و الهی هستم. - وقتی خودت را باور کنی و روحت را الهی و گرانمایه ببینی ، خود به خود موجودی میشوی که می تواند معجزه بیافریند. - من هماهنگی را در سکوت درونم می یابم. |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: محمد81, محمد حسین, فرید, عاطفه, سکینه, سوزان, بهزاد |
1393 / 7 / 28، 01:26 صبح,
(آخرین ویرایش در این ارسال: 1393 / 7 / 28، 01:26 صبح، توسط فرید.)
|
|||
|
|||
زیبا زیستن برآورده شدن تمام آرزوها نیست،درست گام برداشتن و اندیشیدن در مسیر آرزوهاست.
بدان که نعمت بزرگ خدا به تو در زندگی ندانستن اندازه مهلت حیات است تا بی ترس معنای شیرین عبارت "امید" را در این مهلت نا معلوم در مسیر خواسته هایت... دمادم.. تجربه کنی.
فردا آغاز کن روزت را با لذت" امید" به مهرش .و قدرتش. که بی کران و بی همتاست. |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, عاطفه, سکینه, سوزان, بهزاد |
1393 / 7 / 29، 12:18 عصر,
|
|||
|
|||
(لبخند)لباساي رنگي رنگي و شاد بپوش .
بهترین ساعت خواب 10 شب تا 4 صبحه ، اما حتی اگه شب و دیر خوابیدی، صبح زود بیدار شو. زیر بارون راه برو ! نترس از خیس شدن ! بهترین صبحانه یه لیوان آب و بعد نیم ساعت خوردن مقداری میوه است . صبحانه ات رو ببر تو حياط. بقيه رو هم صدا بزن بيان. فقط و فقط آهنگ هایی گوش کن که ملودی شاد و متن مثبت دارند . روزی چند دقیقه با یه آهنگ شاد و دلچسب برقص. توی حموم آواز بخون ! آب بازی کن ، چه اشکالی داره ؟!ߛ بی مناسبت برا خودت و ديگران کادو بخر! تلفن رو بردار به دوست قدیمیت زنگ بزن مطالعه رو تو برنامه همیشگیت داشته باش برو استخرو ماساژ و لذت ببر. قاصدک بگیرو آرزو کن، آرووووم فوتشون کن قبل خواب کارهای روزت رو مرور کن، هیچ وقت خودت رو به مُردن نزن همه ی اینا رو گفتم و تو خوندی فقط خواستم یه چیزی بهت بگم دوستم : هر جا وایسی و دچار روزمرگي بشي ، مُردی...!! بذار زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش بباله (لبخند)لباساي رنگي رنگي و شاد بپوش . برای خسته شدن خییییییییلی زوده !ߚ بذار هركي هرچي دوس داره فكر كنه... بيخيااااال.... تو شاد باش . لبخند رو هرگز فراموش نکن. و به دوستات هم انرژی بده..(لبخند) خسته شدن خییییییییلی زوده !ߚ بذار هركي هرچي دوس داره فكر كنه... بيخيااااال.... تو شاد باش . لبخند رو هرگز فراموش نکن. و به دوستات هم انرژی بده..(لبخند) |
|||
1 کاربر به خاطر ارسال این پست از وحـید تشکر کرده است: سوزان |
1393 / 7 / 30، 02:29 عصر,
|
|||
|
|||
ظاهر یک فرد متشخص را داشته باشید. این به شما کمک می کند مانند افراد متشخص فکر کنید.
ظاهرتان با شما حرف می زند. مراقب باشید همیشه به شما روحیه و اعتماد به نفس بدهد. ظاهرتان با دیگران هم حرف می زند و باید گویای این مسئله باشد که: با شخص ارزشمندی روبرو شده اید، شخصی با هوش، موفق و قابل اعتماد. |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از سکینه تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, فرید, علی کوچولو, سوزان, بهزاد |
1393 / 8 / 2، 02:10 عصر,
|
|||
|
|||
دان هرالد کاریکاتوریست و طنزنویس آمریکایى در قطعه کوتاهش “اگر عمر دوباره داشتم…” مینویسد:
اگر عمر دوباره داشتم، مىکوشیدم اشتباهات بیشترى مرتکب شوم. همه چیز را آسان مىگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابلهتر مىشدم. فقط شمارى اندک از رویدادهاى جهان را جدى مىگرفتم. اهمیت کمترى به بهداشت مىدادم. به مسافرت بیشتر مىرفتم. از کوههاى بیشترى بالا مىرفتم و در رودخانههاى بیشترى شنا مىکردم. بستنى بیشتر مىخوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعى بیشترى مىداشتم و مشکلات واهى کمترى. آخر، ببینید، من از آن آدمهایى بودهام که بسیار مُحتاطانه و خیلى عاقلانه زندگى کردهام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته من هم لحظاتِ سرخوشى داشتهام. اما اگر عمر دوباره داشتم از این لحظاتِ خوشى بیشتر مىداشتم. من هرگز جایى بدون یک دَماسنج، یک شیشه داروى قرقره، یک پالتوى بارانى و یک چتر نجات نمىروم. اگر عمر دوباره داشتم، سبکتر سفر مىکردم. اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مىرفتم و وقتِ خزان دیرتر به این لذت خاتمه مىدادم. از مدرسه بیشتر جیم مىشدم. گلولههاى کاغذى بیشترى به معلمهایم پرتاب مىکردم. سگهاى بیشترى به خانه مىآوردم. دیرتر به رختخواب مىرفتم و مىخوابیدم. بیشتر عاشق مىشدم. به ماهیگیرى بیشتر مىرفتم. پایکوبى و دست افشانى بیشتر مىکردم. سوار چرخ و فلک بیشتر مىشدم. به سیرک بیشتر مىرفتم. در روزگارى که تقریباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مىکنند، من بر پا مىشدم و به ستایش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع مىپرداختم. زیرا من با ویل دورانت موافقم که مىگوید: *شادى از خرد عاقلتر است. |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: ملیحه, محمد81, محمد حسین, سکینه, سوزان, بهزاد |
1393 / 8 / 2، 06:15 عصر,
|
|||
|
|||
حواستان به فنجان ها پرت نشود
گروهي از فارغ التحصيلان پس از گذشت چند سال و تشكيل زندگي و رسيدن به موقعيت هاي خوب كاري و اجتماعي طبق قرار قبلي به ديدن يكي از اساتيد مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعي آن ها خيلي زود به گله و شكايت از استرس هاي ناشي از كار و زندگي كشيده شد. استاد براي پذيرايي از ميهمانان به آشپزخانه رفت و با يك قوري قهوه و تعدادي از انواع قهوه خوريهاي سراميكي، پلاستيكي و كريستال كه برخي ساده و برخي گران قيمت بودند بازگشت. سيني را روي ميز گذاشت و از ميهمانان خواست تا از خود پذيرايي كنند . پس از آنكه همه براي خود قهوه ريختند استاد گفت: اگر دقت كرده باشيد حتما متوجه شده ايد كه همگي قهوه خوري هاي گران قيمت و زيبا را برداشته ايد و آنها كه ساده و ارزان قيمت بوده اند در سيني باقي ماندهاند. البته اين امر براي شما طبيعي و بديهي است. سرچشمه همه مشكلات و استرسهاي شما هم همين است. شما فقط بهترين ها را براي خود ميخواهيد. قصد اصلي همه شما نوشيدن قهوه بود اما آگاهانه قهوه خوري هاي بهتر را انتخاب كرديد و البته در اين حين به آن چه ديگران برمي داشتند نيز توجه داشتيد. به اين ترتيب اگر زندگي قهوه باشد، شغل، پول، موقعيت اجتماعي و ... همان قهوه خوري هاي متعدد هستند. آنها فقط ابزاري براي حفظ و نگهداري زندگي اند، اما كيفيت زندگي در آنها فرق نخواهد داشت. گاهي، آن قدر حواس ما متوجه قهوه خوريهاست كه اصلا طعم و مزه قهوه موجود در آن را نمي فهميم . پس دوستان من، حواستان به فنجان ها پرت نشود... به جاي آن از نوشيدن قهوه خود لذت ببريد . |
|||
7 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: یاسمن, ملیحه, محمد81, محمد حسین, سکینه, سوزان, بهزاد |
1393 / 8 / 3، 12:16 صبح,
|
|||
|
|||
زندگی تعداد دم و بازدم ها نیست! ... بلکه لحظاتی هست که قلب ات محکم میزند... بخاطر خنده بخاطر اتفاق های خوب غیره منتظره ،بخاطر شگفتی،... بخاطر شادی ، بخاطر دوست داشتن های بی حساب ، بخاطر عشق ،... بخاطر مهربانی ، شادی ات را به اطرافت بپراکن و با حد و حصر هایی که گذشته به تو تحمیل کرده، مبارزه کن... درپناه حق |
|||
1 کاربر به خاطر ارسال این پست از محسن سروش تشکر کرده است: سوزان |
1393 / 8 / 4، 09:35 عصر,
|
|||
|
|||
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی ... باران به تو خواهد گفت کجا کاشته ای .. "پس خیر را بکار ... بالای هر زمینی... و زیر هر آسمانی .... با هر کسی .. " پس تو نمیدانی کجا آن را خواهی یافت و کی؟! که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند ... اثر زیبا باقی می ماند حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد |
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: یاسمن, ملیحه, محمد81, محمد حسین, سوزان, بهزاد |
1393 / 8 / 6، 12:25 صبح,
|
|||
|
|||
دلبسته ي کفشهایم بودم. کفش هايي که يادگار سال هاي نو جواني ام بودند دلم نمي آمد دورشان بيندازم .هنوز همان ها را مي پوشيدم اما کفش ها تنگ بودند و پایم را مي زدند قدم از قدم اگر بر مي داشتم زخمی تازه نصیبم مي شد سعي مي کردم کمتر راه بروم زيرا که رفتن درد را بیشتر می کرد ............. مي نشستم و زانوهایم را بغل مي گرفتم و مي گفتم:چقدر همه چیز دردناک است چرا خانه ام کوچک است و شهرم و دنيایم مي نشستم و می گفتم : زندگیم بوي ملالت مي دهد و تکرار .......... .می نشستم و می گفتم:خوشبختي تنها يک دروغ قديمي است می نشستم و به خاطر تنگی کفشهایم جایی نمیرفتم قدم از قدم بر نمیداشتم می گفتم و می گفتم ............. پارسايي از کنارم رد شد عجب ! پارسا پا برهنه بود و کفشی بر پا نداشت مرا که ديد لبخندي زد و گفت: خوشبختي دروغ نيست اما شايد تو خوشبخت نشوي زيرا خوشبختي خطر کردن است و زيباترين خطر..... از دست دادن .......... تا تو به اين کفش هاي تنگ آويخته اي ....برایت دنيا کوچک است و زندگي ملال آور .جرات کن و کفش تازه به پا کن.شجاع باش و باور کن که بزرگتر شده اي ................ رو به پارسا کردم ، پوزخندی زدم و گفتم اگر راست مي گويي پس خودت چرا کفش تازه به پا نمي کني تا پا برهنه نباشي؟ ............. پارسا فروتنانه خنديد و پاسخ داد :من مسافرم و تاوان هر سفرم کفشی بود که هر بار که از سفر برگشتم تنگ شده بود و پس هر بار دانستم که قدري بزرگتر شده ام ......... هزاران جاده را پيمودم و هزارها پاي افزار را دور انداختم تا فهميدم بزرگ شدن بهايي دارد که بايد آن را پرداخت حالا دیگر هيچ کفشی اندازه ي من نيست ...............
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
|
|||
6 کاربر به خاطر ارسال این پست از ملیحه تشکر کردهاند: یاسمن, محمد81, محمد حسین, فرید, سوزان, بهزاد |
1393 / 8 / 9، 12:39 صبح,
|
|||
|
|||
زندگی تلخ نیست…
زندگی همچون نتهای موسیقی، بالا و پایین دارد گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم. زندگی را باید احساس کرد… زندگی را باید با همان نتهای بالا و پایین ساخت تا که از تکرار خسته نشویم تا که دل، گاهی شکستن را یاد بگیرد تا جوانهی احساس، گوشه قلبها خشک نشود |
|||
1 کاربر به خاطر ارسال این پست از ماهان تشکر کرده است: سوزان |
1393 / 8 / 9، 01:16 صبح,
|
|||
|
|||
خلاصه (نتیجه گیری) کتاب هدیه اسپنسر جانسون حتي در دشوارترين شرايط، هنگامي که بر آن چه صحيح است تمرکز کني. در لحظه ي حال، اين امر تو را شادتر مي کند، و انرژي و اعتماد به نفس ضروري را به تو م يدهد تا به آن چه دشوار است برسي. بودن در حال يعني کنار گذاشتن حواس پرتي و توجه به اين که آن چه مهم است، حال است، تو حال خودت را مي سازي و وسيله ي اين ساختن چيزي است که به آن توجه مي کني. بر آن چه که در اين لحظه اتفاق م يافتد، تمرکز کن. به آن چه در شرايط حال درست است، توجه کن و آن ها را ببين. به آن چه هم اکنون درست است، توجه نما. اگر از گذشته درس نگرفته باشي به سختي مي تواني گذشته را از ياد ببري به محض آن آه از گذشته درس بگيري و اجازه دهي از ذهنت خارج شود زمان حال بهبود مي يابد به هر علتي که در حال ناشاد باشي و احساس کني ناموفقي، وقت آن است که از گذشته درس بگيري يا براي آينده برنامه ريزي کني. " در گذشته چه اتفاقي افتاد؟ " " از اين اتفاق چه درسي گرفتم؟ " " حالا، چه کار متفاوتي بايد انجام دهم؟ " ببين چه اتفاقي در گذشته رخ داده است درس ارزشمندي از آن بگير از آنچه آموخته اي براي بهبود حال استفاده کن نمي تواني گذشته را تغيير دهي، اما مي تواني از آن درس بگيري هنگامي که در شرايطي مانند گذشته قرار گرفتي کارها را به گونه اي متفاوت انجام خواهي داد و از " حال "ي موفق تر لذت خواهي برد آسي نمي تواند آينده را پيش بيني يا آنترل آند. به هر حال، هر چه براي آنچه مي خواهي در آينده اتفاق بيفتد برنامه ريزي آني در زمان حال اضطراب آمتري خواهي داشت. و آينده بيشتر برايت شناخته خواهد شد. " يك آينده شگفت انگيز چگونه بايد باشد؟ " " برنامه من براي وقوع چنين آينده اي چيست؟ " " امروز چه کار کنم تا وقوع آن را تضمين کنم؟ " تصويري از آنچه مي خواهيد آينده به آن شبيه باشد، ترسيم آنيد. براي وقوع چنين آينده اي، واقع بينانه برنامه ريزي آنيد. در زمان حال طبق نقشه خود عمل آنيد. چگونگي عمل شما به هدف شما بستگي دارد هنگامي که مي خواهيد شاد باشيد و موفق تر؛ لحظه اي است که بايد در حال بمانيد. هنگامي که مي خواهيد زمان حال بهتر از گذشته باشد؛ وقت آن است که از گذشته درس بگيريد. هنگامي که مي خواهيد آينده بهتر از زمان حال باشد وقت آن است که براي آينده برنامه ريزي کنيد. هنگامي که با هدف کار و زندگي کنيد، و به آنچه هم اکنون اهميت دارد توجه کنيد قادريد که رهبري کنيد، مديريت کنيد، حمايت نماييد دوست شويد و عشق بورزيد. موفقيت يعني تبديل شدن به کسي که قادر به " بودن " است و پيشرفت کردن به سوي اهداف جهاني. هر يک از ما معناي موفقيت را براي خود تعريف مي کند و تعيين مي کند که موفقيت چيست --------------------------- هدیه سه راه براي استفاده از لحظه هاي زمان حال: در " حال " باش هنگامي که مي خواهي شاد و موفق باشي بر آنچه اکنون مهم است تمرکز کن. از هدفت براي نشان دادن واکنش در برابرآنچه هم اکنون اهميت دارد، استفاده کن. از گذشته درس بگير هنگامي که مي خواهي زمان حال بهتر از گذشته باشد توجه کن که در گذشته چه حوادثي روي داده است. درس ارزشمندي از آنها بگير، کارهاي گذشته را به گونه اي متفاوت انجام بده. براي آينده برنامه ريزي کن آنگاه که مي خواهي آينده بهتر از زمان حال باشد، برنامه اي تهيه کن که رسيدن به هدفت را ممکن کند. در زمان حال برنامه هیایت را اجرا کن. |
|||
9 کاربر به خاطر ارسال این پست از فرید تشکر کردهاند: یاسمن, مینا, ملیحه, محمد81, محمد حسین, فاطمه, عاطفه, سوزان, بهزاد |
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان